1. beyond a shadow of doubt
بدون کمترین شک و تردید
2. beyond all bearing
غیرقابل تحمل
3. beyond all doubt
بدون هیچ شک و شبهه
4. beyond belief
باورنکردنی (آن سوی مرز باور)
5. beyond human understanding
فراسوی عقل بشر
6. beyond number
بی شمار
7. beyond reach
خارج از دسترسی
8. beyond the confines of human knowledge
آن سوی مرزهای دانش بشری
9. beyond the house
آن طرف خانه
10. beyond the precincts of human thought
ماورای قلمرو تخیل بشری
11. beyond the river
آن سوی رودخانه
12. beyond the visiting hours
بعد از ساعات اداری
13. beyond (or over) the sea(s)
در آن سوی دریا(ها)،در ماورای بحار
14. beyond (or past or without) compare
غیر قابل مقایسه،غیرقابل قیاس،بی همتا،منحصر بفرد
15. beyond (or without) doubt
بدون شک،بی شک،مطمئنا
16. beyond (or without) price
پربها،قیمتی از قیمت گذشته،گرانبها
17. beyond belief
باور نکردنی
18. beyond control, outside control
خارج از توانایی یا سلطه،خودسر
19. beyond dispute
غیرقابل بحث،قطعی،واضح،بی چون و چرا
20. beyond measure
بیش از حد،بیش از اندازه،بی حد،بسیار
21. beyond number
بی شمار،ناشمردنی،شمارناپذیر
22. beyond one's wildest dreams
خیلی بهتر از انتظار،(به طور غیرمترقبه) عالی
23. beyond one's wildest dreams
بالاتر از حد انتظار،آنچه که شخص خوابش را هم نمی دیده
24. beyond question
بدون شک،بدون تردید
25. beyond recognition
تشخیص ناپذیر،نشناختنی
26. beyond the shadow of a doubt
بدون هیچ گونه شک و تردید
27. angry beyond measure
بیش از حد عصبانی
28. beauty beyond human thought
زیبایی که ماورای اندیشه های بشر است
29. immediately beyond the river is a small, red building
درست پس از رودخانه،بنای کوچک و قرمز رنگی قرار دارد.
30. go beyond
تجاوز کردن از
31. old beyond one's years
عاقل تر از همسالان خود،از سن خود خردمندتر
32. a success beyond one's expectations
موفقیت بیشتر از حد انتظار
33. he is beyond help
کار او از کمک گذشته است.
34. it is beyond my comprehension
از دامنه ی درک من خارج است.
35. it is beyond my ken
از درک من خارج است.
36. it is beyond my power
از اختیار من خارج است.
37. this is beyond my financial ability
از قدرت مالی من خارج است.
38. this is beyond the capacity of a child
بچه از عهده ی این کار برنمی آید.
39. this is beyond the pale of your responsibilities
این از حدود مسئولیت های شما خارج است.
40. you went beyond the speed limit
شما از حداکثر سرعت تجاوز کردید.
41. to live beyond one's means
بیش از درآمد خود خرج کردن
42. god's bounties are beyond measure
نعمت های پروردگار حدی ندارد.
43. her honesty is beyond question
در امانت او شکی نیست.
44. our gratification is beyond expression
امتنان ما بیان ناپذیر است.
45. some events are beyond human control
برخی رویدادها از کنترل بشر خارج است.
46. the unheard-of lands beyond the ocean
سرزمین های ناشناخته ی آن سوی اقیانوس
47. these matters are beyond the cognizance of this court
این مقوله ها خارج از اختیارات این دادگاه است.
48. these things are beyond the compass of the human mind
این چیزها از محدوده ی فکر بشر خارج است.
49. this car is beyond repair
این اتومبیل قابل تعمیر نیست.
50. this problem is beyond his scope
این مسئله از فهم او خارج است.
51. he had no education beyond a high school diploma
تحصیلی بالاتر از دیپلم دبیرستان نداشت.
52. the project has succeeded beyond our expectation
طرح،بیش از حد انتظار ما موفقیت آمیز بوده است.
53. they think of nothing beyond their bodily needs
آنان به فکر چیزی ورای نیازهای جسمانی خود نیستند.
54. this ill man is beyond help
بیماری این مرد چاره پذیر نیست (به این مرد نمی شود کمکی کرد).
55. the (or the great) beyond
1- پس از مرگ،جهان باقی 2- در دوردست
56. faith caused them to persist beyond every defeat
ایمان موجب شد که بر همه ی شکست ها فائق آیند.
57. new tests can establish paternity beyond doubt
آزمایش های جدید می تواند بدون شک و تردید پدر واقعی کودک را تعیین کنند.
58. the car accident changed her face beyond recognition
تصادف اتومبیل صورتش را آنقدر عوض کرده بود که نمی شد او را شناخت.
59. the excellence of our products is beyond any doubt
مرغوبیت کالاهای ما شک بردار نیست.
60. the street now extends three kilometers beyond the station
خیابان اکنون تا سه کیلومتر فراتر از ایستگاه ادامه دارد.
61. one cannot describe you (god) for you are beyond description
نتوان وصف تو کردن که تو در وصف نگنجی