کلمه جو
صفحه اصلی

gusset


معنی : مرغک، خشتک، بغل دم
معانی دیگر : (خیاطی) مغزی، پشت بند، (مکانیک) نبشی، مفصل، میل بست، لچکی، صفحه ی فولادی اتصال، ورقه ی گونیایی، عقربک

انگلیسی به فارسی

(خیاطی) مرغک، خشتک، بغل دم، پشت بند، عقربک


(مکانیک) نبشی، مفصل، میل بست، لچکی، صفحه‌ی فولادی اتصال، ورقه‌ی گونیایی


مغزی دار کردن، نبشی زدن به، پشت‌بند زدن به


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a triangular piece inserted at a curve to strengthen it or improve the fit, as in a garment.

(2) تعریف: a plate joining two metal structures, as in a truss.

• reinforcement (dress, shoe, etc.)
a gusset is a small strip of cloth that is sewn into a garment in order to make it wider, stronger, or more comfortable.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لچکی - بست - وصله
[زمین شناسی] لچکی، بست- وصله

مترادف و متضاد

مرغک (اسم)
chicken, birdie, gusset, chuck, little bird, mandrel, mandril

خشتک (اسم)
gusset

بغل دم (اسم)
gusset

جملات نمونه

1. The shoes have elasticated gussets, making them easy to slip off and on.
[ترجمه ترگمان]این کفش ها elasticated gussets دارند که به راحتی می توان آن ها را ترک کرد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]کفش ها دارای کمربند الاستیسیته ای هستند که باعث می شود آنها را به راحتی لغزش دهید

2. The shoes have elasticized gussets, making them easy to slip off and on.
[ترجمه ترگمان]این کفش ها elasticized gussets دارند که به راحتی می توان آن ها را ترک کرد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]کفش ها دارای گسست های ملایم هستند، و آنها را آسان می کند به لغزش و روشن

3. Cotton gussets were, quite literally, meat and drink to us.
[ترجمه ترگمان]پنبه gussets به معنای واقعی کلمه گوشت و نوشیدنی برای ما بود
[ترجمه گوگل]گوشت های پنبه ای، به معنای واقعی کلمه، گوشت و نوشیدنی برای ما بودند

4. A gore or gusset is, in fact, another name for a scoot.
[ترجمه ترگمان]A یا gusset، در واقع یک اسم دیگر برای یک scoot است
[ترجمه گوگل]در واقع یک گل یا گلدان نام دیگری برای یک گلدان است

5. The central span suddenly gave way after the gusset plates that connected the steel beams buckled and fractured, dropping the bridge into the river.
[ترجمه ترگمان]دهانه مرکزی ناگهان بعد از صفحات gusset که میله های فولادی را به هم متصل کرده و شکسته و پل را به داخل رودخانه انداخته بود، به طور ناگهانی تسلیم شد
[ترجمه گوگل]محدوده مرکزی ناگهان پس از صفحات خمشی که پانل های فولادی را به هم متصل می کردند، شکست خورده و شکست خورده بودند، و پل را به رودخانه می بردند

6. Smallpox of abnormity strip aluminous gusset plate.
[ترجمه ترگمان]آبله روی بشقاب strip - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]باله از نوار غیرفعال نوار بتونه آلومینیوم

7. Hand wrench wrench gusset, I nod, Air Jordan VII, but cannot help but to henceforth see time and time afresh, that ravishing dashing blue dress man, while, just tin arise another?
[ترجمه ترگمان]آچار دستی سر را تکان می دهم و سرم را تکان می دهم: ایر اردن هفتم، اما از آن به بعد وقت و زمان را دوباره خواهم دید که آن لباس زیبا و زیبای آبی را ببیند، در حالی که فقط یک قوطی دیگر ایجاد می کند؟
[ترجمه گوگل]آچار آچار دستی، من می خواهم، هوا اردن VII، اما نمی تواند کمک کند اما از این به بعد زمان و زمان تازه را مشاهده کنید، که زرق و برق دار لباس مرد آبی لباس، در حالی که، قلع دیگر بوجود می آیند؟

8. She pulls to land little leave of gusset, use red swollen and inflamed to swollenly looking at him, take a to in fine threadsly entreat in eye, "eldest brother, never so, you once promised mine. "
[ترجمه ترگمان]او به سمت خارج از شهر gusset حرکت می کند، از قرمز متورم شده و ملتهب است تا بتواند به او نگاه کند، با چشمی نازک التماس کند که \" برادر بزرگ تر، هرگز این طور نیست، شما زمانی به من وعده داده بودید \"
[ترجمه گوگل]او می کشد تا زمین را ترک کند، با استفاده از قرمز متورم شده و ملتهب به دنبال نگاه کردن به آن، نگاهی بیندازد، نگاهی بیندازید، برادر بزرگتر، هرگز، یک بار به من قول دادید '

9. These include gusset plates welded to the flange.
[ترجمه ترگمان]این ها شامل صفحات gusset که به the جوش داده شده اند
[ترجمه گوگل]اینها شامل صفحات روغنی به فلنج میشوند

10. Analysis of nonlinear finite-element for ultimate strength of gusset plate connections to slotted tubes with ANSYS program are carried out in this dissertation.
[ترجمه ترگمان]تحلیل اجزای محدود غیر خطی برای استحکام ن هایی اتصالات صفحه gusset به لوله های slotted با برنامه ANSYS در این مقاله انجام شده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل عددی غیرخطی محدود برای مقاومت نهایی اتصالات صفحات خمشی به لوله های شکاف با برنامه ANSYS در این مقاله انجام شده است

11. Cent of aluminous gusset plate has punching and plane for the surface two kinds.
[ترجمه ترگمان]\"Cent gusset\" (aluminous gusset)برای سطح زمین به دو نوع ضربه زده است
[ترجمه گوگل]محفظه پلاستیکی آلومینیوم دارای پانچ و هواپیما برای سطح دو نوع است

12. The gusset plate calculation of boiler steel structure is very important during the designation.
[ترجمه ترگمان]محاسبه صفحه gusset در ساختار فولاد دیگ بخار در طول طراحی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]محاسبه صفحات گلوله از ساختار فولاد دیگ بخار در هنگام تعیین بسیار مهم است

13. The invention provides a shielding device of gusset plate connector. The shielding device is a cavity with an upper opening and a lower opening.
[ترجمه ترگمان]اختراع یک وسیله حفاظتی از اتصال دهنده plate gusset فراهم می کند دستگاه حفاظت، حفره ای با دهانه بالایی و دهانه کم تر است
[ترجمه گوگل]این اختراع یک وسیله محافظ اتصال دهنده ی پلاستیکی را فراهم می کند دستگاه محافظ یک حفره با باز و بازویی پایین است

14. Let work of gusset, the cloud son laughs and adore to meet of summarize period.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید کار of را آغاز کنیم، پسر ابر می خندد و دوست دارد که این دوره را به طور خلاصه ملاقات کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کار gusset، پسر ابر می خندد و تحسین به ملاقات دوره خلاصه

15. Cut the gusset off from the ODS drawworks skid, and weld back on square, production and QC issue.
[ترجمه ترگمان]gusset را از the drawworks skid ببرید و بر روی مساله میدان، تولید و کنترل کیفی دوباره جوش بزنید
[ترجمه گوگل]برش روکش از ODS به جلو و عقب بر روی مربع، تولید و QC جوش

پیشنهاد کاربران

خشتک

gusset ( مهندسی بسپار - مجموعة بسته بندی )
واژه مصوب: کاچه
تعریف: 1. قطعه ای که برای افزایش اندازه یا استحکام معمولاً به کناره های کیسه افزوده می شود 2. قسمت تاخوردة فیلم ( film ) نازک لوله ای ( tube ) تخت شده


کلمات دیگر: