کلمه جو
صفحه اصلی

interception


معنی : جلو گیری، حائل بودن
معانی دیگر : حائل شدن، قطع کردن

انگلیسی به فارسی

جلوگیری، حائل شدن، قطع کردن


استراق سمع، جلو گیری، حائل بودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of intercepting or the condition of being intercepted.

(2) تعریف: in sports, esp. football, an act or instance of intercepting a pass.

• act of taking or seizing; delay, hinderance, obstruction; interruption; act of preventing enemy forces from carrying out their mission (military)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گیرش
[ریاضیات] برش، جلوگیری، فصل، انقطاع
[آب و خاک] اینترسپشن،گیرش گیاهی

مترادف و متضاد

جلوگیری (اسم)
abatement, curb, prevention, snub, countercheck, suppression, restraint, interdict, obstruction, blockage, restriction, preservation, interdiction, debarment, forbiddance, interception, stoppage

حائل بودن (اسم)
interception

blocking


Synonyms: interfering with, interposing, interference, stopping


جملات نمونه

1. Interception of cell phone calls has been a criminal act since 198 when those devices were included in federal wiretap statutes.
[ترجمه ترگمان]تعداد تماس های تلفن همراه از ۱۹۸ زمانی که این دستگاه ها در ادارات فدرال اداره می شوند، یک اقدام جنایی بوده است
[ترجمه گوگل]تصویب تماس های تلفن همراه از سال 1981، زمانی که این دستگاه ها در قوانین سرویس های تلفن فدرال گنجانده شده است، یک عمل جنایی بوده است

2. Always increase the interception angle if the wind significantly affects it.
[ترجمه ترگمان]اگر باد به طور قابل توجهی بر روی آن تاثیر بگذارد، همیشه زاویه رهگیری را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]اگر باد به طور قابل ملاحظه ای بر آن تاثیر می گذارد، همیشه زاویه پیمایش را افزایش دهید

3. Jet fighters practicing interception maneuvers no longer can approach nonmilitary aircraft without consulting ground control first, Sen.
[ترجمه ترگمان]جت های جنگنده که تمرینات رهگیری را تمرین می کنند، دیگر می توانند بدون مشورت اول، بدون مشورت با زمین، به هواپیماهای غیرنظامی نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]جنگجویان جت که تمرینات مانورهای رهگیری را انجام می دهند، نمی توانند بدون نیاز به زمین های کنترل زمین، به هواپیماهای بدون سرنشین نزدیک شوند

4. A more cynical assessment would be that the Interception of Communications Act 1985 is a crude example of political management.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی بدبینانه (cynical)این خواهد بود که تصویب قانون ارتباطات در سال ۱۹۸۵ یک نمونه خام از مدیریت سیاسی است
[ترجمه گوگل]ارزیابی بیشتر بدبینانه این است که قانون انتقال اطلاعات ارتباطات سال 1985 نمونهی خالص مدیریت سیاسی است

5. More specifically, in most offices the interception and reading of correspondence which seemed a possible source of useful information still continued.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، در اکثر دفاتر نفوذ و خواندن مکاتبات که به نظر منبع ممکن از اطلاعات مفید بود همچنان ادامه داشت
[ترجمه گوگل]به طور خاص، در اکثر ادارات، بازداشت و خواندن مکاتبات که منبع احتمالی اطلاعات مفیدی به نظر می رسید، همچنان ادامه داشت

6. Two series later, Frazier threw an interception that gave Florida possession at its 4
[ترجمه ترگمان]دو سری بعد، Frazier یک رهگیری را پرتاب کرد که در ۴ سالگی در اختیار فلوریدا قرار گرفت
[ترجمه گوگل]دو فصل بعد Frazier منجر به فرار شد که مالک فلوریدا در آن 4

7. He returned an interception for a touchdown in the Blue-Gray game and also played well in the Senior Bowl.
[ترجمه ترگمان]او برای بازی در بازی آبی - خاکستری نفوذ خود را ادامه داد و همچنین در لیگ برتر نیز به خوبی بازی کرد
[ترجمه گوگل]او برای گرفتن زمین بازی در بازی آبی خاکستری بازپس گیری کرد و همچنین در جام حذفی به خوبی بازی کرد

8. Trotter opened his season with interception return for a touchdown in a 41-14 win over Dallas and went from there.
[ترجمه ترگمان]تروتر فصل خود را با بازگشت به یک فرود ۴۱ - ۴۱ در دالاس باز کرد و از آنجا رفت
[ترجمه گوگل]Trotter فصل خود را با بازگشت منفی به زمین لرزه در یک پیروزی 41-14 در دالاس باز کرد و از آنجا رفت

9. So did our successful interception of your spy plane.
[ترجمه ترگمان]پس موفقیت موفق ما از هواپیمای جاسوسی شما بوده
[ترجمه گوگل]بنابراین پیگیری موفقیت آمیز خود را از هواپیما جاسوسی انجام دادیم

10. Secondly, the persistence of a canopy enhances the interception of nutrients from precipitation.
[ترجمه ترگمان]دوم، پایداری یک سایبان، نفوذ مواد مغذی را از بارش افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]ثانیا، تداوم یک تاج و تخت، بازدارنده مواد مغذی از بارش است

11. Unlike applications for interception in other criminal cases there was no procedure for judicial authorization in the case of security applications.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف کاربردهای رهگیری در سایر موارد جنایی، هیچ روش برای اخذ اجازه قضایی در مورد کاربردهای امنیتی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بر خلاف درخواست های مربوط به سرقت در سایر پرونده های جنایی، هیچ پرونده ای برای مجوز قضایی در مورد پرونده های امنیتی وجود ندارد

12. Easy to use, can be arbitrary interception screen picture format for preservation.
[ترجمه ترگمان]آسان برای استفاده، می تواند به صورت دل خواه برای نگهداری از فرمت تصویر برای نگهداری باشد
[ترجمه گوگل]آسان برای استفاده، می توان فرمت تصویر تصادفی دلخواه برای حفظ و نگهداری

13. LPI (Low Probability Interception) radar technology is on the radar electronic countermeasures important direction of development.
[ترجمه ترگمان]فن آوری رادار هواشناسی پایین (احتمال پایین)در the الکترونیکی رادار جهت مهم توسعه است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی رادار LPI (احتمال وقوع احتمال پایین) بر روی مقادیر الکترونیکی رادار الکترونیکی مقابله می کند

14. Hobert misread a coverage, thought he was looking at a blitz and threw a killer interception.
[ترجمه ترگمان]Hobert یک پوشش را اشتباه برداشت و فکر کرد که داره به یک حمله ناگهانی نگاه میکنه و یک قاتل را برای جلوگیری از مرگ پرت کرد
[ترجمه گوگل]هبرت پوشش خردمندانه را تصدیق کرد، تصور کرد که او به یک حمله رعد و برق نگاه می کند و یک فرار از قاتل را پرتاب می کند

پیشنهاد کاربران

توی رمز نگاری و کامپیوتر معنی استراق سمع میده

در رمز نگاری معنی استراق سمع داره

در رمز نگاری = استراق سمع

رهگیری

قطع کردن


در فوتبال : توپ گیری ، قطع توپ

در زمین شناسی معنی برگاب میده
برگاب
جذب سطحی بخشی از یک قطره اب توسط برگ گیاه

interception ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: باران ربایی
تعریف: حفظ آب باران به وسیلۀ پوشش گیاهی و تبخیر آن قبل از رسیدن به سطح زمین

گیرش رو دوست داشتم


کلمات دیگر: