کلمه جو
صفحه اصلی

girt


معنی : محاصره کردن، با تنگ محکم کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: grid، رجوع شود به: gird و girdle، تنگ بستن

انگلیسی به فارسی

با تنگ محکم کردن، محاصره کردن


بلند شو، محاصره کردن، با تنگ محکم کردن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of gird.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ساختمان صنعتی
[زمین شناسی] تیر میان طبقه -تیر نما

مترادف و متضاد

محاصره کردن (فعل)
begird, girt, surround, besiege, gird, blockade, beleaguer, encompass, environ, seal off

با تنگ محکم کردن (فعل)
girt

جملات نمونه

1. The climber girded himself with a rope.
[ترجمه ترگمان]The خود را با طناب girded
[ترجمه گوگل]کوهنورد خود را با یک طناب سرو کرد

2. He girded his sword on.
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را به کمر بست
[ترجمه گوگل]او شمشیر خود را روی آن گذاشت

3. Europe's finest golfers are girding their loins for the challenge of the Ryder Cup.
[ترجمه ترگمان]بهترین گلف بازان اروپا در حال آماده کردن کمر خود برای به چالش کشیدن بازی Ryder Cup هستند
[ترجمه گوگل]بهترین گلف بازان اروپایی برای چالش جام حذفی ریدر هستند

4. He girded for a rough fight.
[ترجمه ترگمان] اون یه دعوای خشن درست کرده
[ترجمه گوگل]او برای یک جنگ خشن تسویه کرد

5. The company is girding its loins for a plunge into the overseas market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال آماده کردن کمر خود برای شیرجه زدن در بازار خارجی است
[ترجمه گوگل]این کمپانی در حال فرو ریختن پایه های خود برای غوطه ور شدن در بازار خارج از کشور است

6. With audiences in the US falling for the first time in a generation, Hollywood is girding itself for recession.
[ترجمه ترگمان]هالیوود با حضور تماشاچیان در ایالات متحده برای اولین بار در یک نسل، خود را برای بحران اقتصادی آماده می کند
[ترجمه گوگل]هالیوود با تماشاگران در ایالات متحده برای اولین بار در یک نسل سقوط می کند و خود را برای رکود اقتصادی آماده می کند

7. They are girding for another war.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جنگ دیگری آماده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها برای جنگ دیگری میخندند

8. The girl girded up his clothing and stepped into the river.
[ترجمه ترگمان]دخترک لباس خود را بست و به رودخانه قدم گذاشت
[ترجمه گوگل]دختر لباس های خود را بالا می برد و به رودخانه می رود

9. By midsummer both police and protesters were girding for confrontation.
[ترجمه ترگمان]در نیمه تابستان هم پلیس و هم معترضان برای مقابله آماده شدند
[ترجمه گوگل]بهمن ماه سال جاری، پلیس و معترضان برای مقابله با سرنشینان مواجه شدند

10. He girded himself with armour for the battle.
[ترجمه ترگمان]خود را در جامه رزم برتن کرده است
[ترجمه گوگل]او خود را با زره پوش برای نبرد آماده کرد

11. The soldiers girded themselves for battle.
[ترجمه ترگمان]سربازان خود را به جهت جنگ می گیرند
[ترجمه گوگل]سربازان خود را برای نبرد آماده کردند

12. Trees girded the dark lake.
[ترجمه ترگمان]درختان بر روی دریاچه تاریک قرار دارند
[ترجمه گوگل]درختان دریاچه تاریک را تسخیر کردند

13. He girded on his sword.
[ترجمه ترگمان]شمشیرش را به دور کمرش حلقه کرد
[ترجمه گوگل]او روی شمشیرش ایستاده بود

14. The romantic picture of the plucky David girding himself against the brutish Goliath is dangerously misleading.
[ترجمه ترگمان]تصویر رمانتیک داود که خود را در برابر جالوت حیوانی مهار می کند به طور خطرناکی گمراه کننده است
[ترجمه گوگل]تصویر عاشقانه ای از دیوید کلاسیک که خود را در برابر Goliath خشن قرار داده است، خطرناک گمراه کننده است

15. Both the defenders and opponents of the Constitution girded for a tough fight.
[ترجمه ترگمان]هم مدافعان و هم مخالفان قانون اساسی، به عنوان یک مبارزه سخت، به پا شده اند
[ترجمه گوگل]هر دو مدافعان و مخالفان قانون اساسی برای مبارزه سخت تلاش کردند

پیشنهاد کاربران

( Girt ) [اصطلاح دریانوردی]مهار کشتی به وسیله دو لنگر

۱ - برای انجام کاری دشوار آماده شدن
۲ - دور چیزی پیچیدن

He shouted on the public platform, and spoke
. with his cloak girt around him

girt ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: گیرماند 2
تعریف: وضعیت شناوری که آن را با طناب طوری بسته اند که جریان آب یا وزش باد سبب چرخش آن نشود


کلمات دیگر: