کلمه جو
صفحه اصلی

grizzly


معنی : خرس خاکستری امریکا
معانی دیگر : مخفف: grizzly bear، خاکستری رنگ، مایل به خاکستری، فلفل نمکی

انگلیسی به فارسی

خاکستری (رنگ)،مایل به خاکستری ،فلفل نمکی


گریزلی، خرس خاکستری امریکا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: grizzlier, grizzliest
• : تعریف: partly or somewhat gray in color.

- His beard had become grizzly.
[ترجمه ترگمان] ریش او خاکستری شده بود
[ترجمه گوگل] ریش او گریزلی بود
اسم ( noun )
حالات: grizzlies
• : تعریف: the grizzly bear.

• gray-haired; gray, somewhat gray
large north american brown bear
a grizzly or a grizzly bear is a large, fierce, greyish-brown bear which lives in western north america.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سرند میله ای
[زمین شناسی] سرند ثابت، سرند مخصوص مواد ریزدانه وسیله ای توری یا مشبک که از ورود مواد درشت تر به سیستم جلوگیری می کند
[معدن] گریزلی (دانه بندی)

مترادف و متضاد

خرس خاکستری امریکا (اسم)
grizzly

جملات نمونه

1. The California state flag depicts a grizzly bear.
[ترجمه ترگمان]پرچم ایالت کالیفرنیا یک خرس گریزلی را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]پرچم ایالتی کالیفرنیا یک خرس گریزلی را نشان می دهد

2. Not a wet, cold, grey and grizzly day on a lonely and deserted stretch of coast at Birkenhead.
[ترجمه ترگمان]یک روز بارانی، سرد، خاکستری و خاکستری در یک ساحل خلوت و متروک در Birkenhead
[ترجمه گوگل]روز مرطوب، سرد، خاکستری و گریزلی در یک سکانس تنها و سست ساحلی در Birkenhead نیست

3. Have grizzly bears mastered the art of go-kart racing?
[ترجمه ترگمان]خرس گریزلی در مسابقه of استاد شده؟
[ترجمه گوگل]آیا خرس های گریزلی هنر هنر کوهنوردی را تسلط می کنند؟

4. This grizzly liked people.
[ترجمه ترگمان] این مرد خاکستری از مردم خوشش میومد
[ترجمه گوگل]این گریزلی مردم را دوست داشت

5. These include the grizzly bear, cougar, wolverine, wolf, coyote, and bald and golden eagles.
[ترجمه ترگمان]اینها شامل خرس گریزلی، cougar، گرگ، گرگ، گرگ coyote، و عقاب های طلایی هستند
[ترجمه گوگل]این شامل خرس گریزلی، گرگ و میش، گرگ و میش، گرگ، کویوت و عقاب های طاس و طلایی است

6. She got to see a grizzly bear, skunks and chipmunks.
[ترجمه ترگمان]او باید خرس خاکستری و سنجاب و سنجاب را ببیند
[ترجمه گوگل]او به دیدن خرس گریزلی، اسکون ها و سنجاب ها می رسید

7. The grizzly bear is a species unseen in our state since 190
[ترجمه ترگمان]خرس گریزلی از سال ۱۹۰ میلادی یک گونه دیده نشده است
[ترجمه گوگل]خرس گریزلی گونه ای است که از سال 190 در کشور ما دیده نمی شود

8. They were longer than the claws of a grizzly, perfectly groomed and polished bright red.
[ترجمه ترگمان]آن ها درازتر از چنگال یک خرس خاکستری بودند، کاملا آراسته و براق
[ترجمه گوگل]آنها طولانی تر از پنجه یک گرازلی، کاملا جراحی و جلا قرمز روشن بود

9. All further proof that Elvis' current Grizzly Adams guise may yet turn out to be one of his most interesting phases.
[ترجمه ترگمان]همه شواهد بیشتر این است که ظاهر Elvis Grizzly current ممکن است یکی از جالب ترین مراحل او باشد
[ترجمه گوگل]همه اثبات های دیگری که گریزلی آدامز فعلی الویس را ارائه می دهد ممکن است یکی از مراحل جالبی باشد

10. At this time, the grizzly was an unwitting figure in a controversy among biologists which still continues.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، خرس خاکستری یک چهره بی خبر از یک جنجال در میان زیست شناسان بود که هنوز هم ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان، گریزلی یک شخصیت ناخواسته در بحث بین زیست شناسان بود که همچنان ادامه دارد

11. Myeloski awoke like a grizzly bear with a sore head.
[ترجمه ترگمان]Myeloski مثل یک خرس خاکستری با سر درد از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]میلوسکی مانند یک خرس گریزلی با سرگیجه بیدار شد

12. There's no getting around it: Male grizzly bears make bad dads.
[ترجمه ترگمان]چیزی در اطراف آن وجود ندارد: خرس های نر، پدران بدی را می سازند
[ترجمه گوگل]هیچ اتفاقی نمی افتد: خرس های مردانه مردانه گربه های بد را تشکیل می دهند

13. Russia will not go from grizzly bear to teddy bear overnight.
[ترجمه ترگمان]روسیه یک شبه خرس عروسکی را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]روسیه از یک خرس از خرس گریزلی تا یک خرس عروسکی بیرون نخواهد آمد

14. Grizzly bears are not generally social creatures.
[ترجمه ترگمان]خرس های گریزی عموما مخلوقات اجتماعی نیستند
[ترجمه گوگل]خرس های گرازلی عموما موجودات اجتماعی نیستند


کلمات دیگر: