کلمه جو
صفحه اصلی

میانه گیر

فرهنگ فارسی

آنکه حد وسط اختیار کند و از دو طرف افراط و تفریط بر کنار ماند .

لغت نامه دهخدا

میانه گیر. [ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه حد وسط اختیار کند و از دو طرف افراط و تفریط برکنار ماند. ( یادداشت مؤلف ). آن که میانه دو چیز متضاد را می گیرد و نه مایل به این می شود و نه به آن. ( ناظم الاطباء ). آنکه از افراط و تفریط دور باشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). میانه رو. معتدل. مقتصد. و رجوع به میانه رو شود.


کلمات دیگر: