کلمه جو
صفحه اصلی

inscription


معنی : کتیبه، نوشته، نقش، ثبت، نوشته خطی
معانی دیگر : برنوشت، درنوشت (به ویژه بر سنگ یا فلز)، (به صورت کنده کاری نوشته شده) سنگ نوشت، برنگاشت، کنده کاری، (هر چیز نوشته شده بر روی سنگ یا فلز یا چوب و غیره) برنوشته، درنوشته، سنگ نوشته، (در اول کتاب) سپاسنامه و امضا، تقدیم نامه، سپاس نویسه

انگلیسی به فارسی

نوشته، کتیبه، ثبت، نقش، نوشته خطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: inscriptional (adj.), inscriptive (adj.)
(1) تعریف: something that is inscribed, such as words on a monument.
مشابه: legend

(2) تعریف: the act of inscribing.

(3) تعریف: a short dedication or message, usu. with a signature, as on a book or picture given to someone.
مشابه: motto

• act of writing or inscribing; dedication of a book or work of art
an inscription is words that are written or carved on something.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سنگنبشته - کتیبه

مترادف و متضاد

کتیبه (اسم)
coping, inscription, cornice, epigraph, frieze

نوشته (اسم)
record, deposition, writing, opus, inscription, epigraph, manuscript, writ, scrip, paperwork

نقش (اسم)
figure, stamp, designation, role, pattern, impress, inscription, legend

ثبت (اسم)
entry, record, notation, roll, recording, inscription, registration, write-in

نوشته خطی (اسم)
inscription

message


Synonyms: autograph, caption, dedication, engraving, epitaph, heading, imprint, label, legend, lettering, saying, signature, wording


جملات نمونه

1. the inscription of the names of the dead on the memorial tablet
حک نام کشته شدگان بر لوحه ی یادبود

2. the inscription on the first page of the book was brief and beautiful
سپاس نامه ی صفحه ی اول کتاب کوتاه و زیبا بود.

3. he scrutinized the bisotoon inscription
او کتیبه ی بیستون را با دقت خواند.

4. The monument carries the inscription: "To the fallen in two world wars".
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبود عبارت است از: \"در دو جنگ جهانی\"
[ترجمه گوگل]این بنای تاریخی دارای کتیبه است: 'در دو جنگ جهانی'

5. The inscription has worn away and can no longer be read.
[ترجمه ترگمان]نوشته روی آن فرسوده شده است و دیگر نمی تواند خوانده شود
[ترجمه گوگل]این کتیبه از بین رفته و دیگر قابل خواندن نیست

6. The monumental inscription is scarcely readable.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ به سختی قابل خواندن است
[ترجمه گوگل]کتیبه قابل توجهی قابل فهم نیست

7. Time and weather had long ago effaced the inscription on the monument.
[ترجمه ترگمان]زمان و هوا مدت ها پیش نوشته را روی بنای یادبود محو کرده بود
[ترجمه گوگل]زمان و آب و هوا مدتها قبل کتیبه بر روی آثار تاریخی خالی شده است

8. The simple inscription on her grave reads: 'She sleeps in peace.
[ترجمه ترگمان]کتیبه ساده ای که روی قبرش نوشته شده نوشته شده: او در صلح می خوابد
[ترجمه گوگل]کتیبه ای ساده در قبر او می نویسد: 'او صلح می کند

9. No one could penetrate the meaning of the inscription.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست معنی آن نوشته را درک کند
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتوانست به معنی کتیبه نفوذ کند

10. A Latin inscription had been carved on the lid of the box.
[ترجمه ترگمان]یک نوشته لاتین روی در جعبه حکاکی شده بود
[ترجمه گوگل]کتیبه لاتین روی درب جعبه حک شده است

11. There was an inscription in Chinese characters over the arch.
[ترجمه ترگمان]در بالای آن یک نوشته در شخصیت های چینی نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]یک کتیبه در حروف چینی بر روی قوس وجود داشت

12. There's an inscription in the front of the book.
[ترجمه ترگمان]یک نوشته در جلو کتاب است
[ترجمه گوگل]در جلوی کتاب یک کتیبه وجود دارد

13. He chiselled an inscription on the marble.
[ترجمه ترگمان]روی مرمر نوشته بود
[ترجمه گوگل]او یک کتیبه بر روی سنگ مرمر ریخت

14. The tour guide pointed out the inscription that runs round the inside of the dome.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور به کتیبه نشان داد که در داخل گنبد می چرخد
[ترجمه گوگل]راهنمای تور اشاره به کتیبه که در داخل گنبد اجرا می شود

the inscription of the names of the dead on the memorial tablet

حک نام کشته‌شدگان بر لوحه‌ی یادبود


Achamenian inscriptions

کتیبه‌های هخامنشی


The inscription on the first page of the book was brief and beautiful.

سپاس‌نامه‌ی صفحه‌ی اول کتاب کوتاه و زیبا بود.


پیشنهاد کاربران

نقش

حکاکی کردن
در فیبرهای نوری: برای تغییر ضریب شکست در مرکز یا هسته فیبر نوری از روش های مختلف از جمله حکاکی کردن با لیزر به عنوان مثال توری براگ استفاده می شود.

سنگ نوشته، سنگ نبشته، سنگ نگاره، سنگ نگاشته

لوح
کتیبه
متن نقر شده بر سنگ

برنگاشت

کتیبه

words that are written on or cut into a surface
◀️The painting had an inscription that read, “To my loving wife. ”
◀️the inscription on a stone monument

a writing carved on stone

کتیبه


کلمات دیگر: