کلمه جو
صفحه اصلی

horst


(زمین شناسی - توده ی سنگی دراز و برجسته میان دو گسله) کوهه، فراز زمین

انگلیسی به فارسی

(زمین شناسی - تودهی سنگی دراز و برجسته میان دو گسله) کوهه، فراز زمین


هورست


انگلیسی به انگلیسی

• male first name (german)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فرارفته بوم
[زمین شناسی] فرازمین بالا آمدگی،هرگاه قطعه ای از پوسته زمین، بر اثر دو گسل نرمال که آن را محدود می کند، با لغزش تقریبا مساوی ،بالاتر قرار گیرد ساختی بوجود می آورد که آن را فرا زمین نامند.
[معدن] بالاافتادگی (زمین شناسی ساختمانی)
[نفت] فرازمین
[آب و خاک] هورست (پدیده زمین شناسی)

جملات نمونه

1. Horst was suffering from a headache and needed a rest day.
[ترجمه ترگمان]هورست از سردرد رنج می برد و یک روز استراحت نیاز داشت
[ترجمه گوگل]هورست از سردرد رنج می برد و نیاز به یک روز استراحت داشت

2. Nicolas Sarkozy, president of France, and Horst K ? hler, president of Germany, have also denounced high pay.
[ترجمه ترگمان]نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، و هورست کی؟ رئیس جمهور آلمان نیز حقوق بالایی را محکوم کرده است
[ترجمه گوگل]نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه و هورست ک هگل، رئیس جمهور آلمان، همچنین هزینه بالا را محکوم کرده است

3. Horst, a German from Hamburg, was a true original.
[ترجمه ترگمان]هورست، که یک آلمانی اهل هامبورگ بود، یک اصل واقعی بود
[ترجمه گوگل]هورست، یک آلمانی از هامبورگ، یک اصل واقعی بود

4. He has written to Horst K & ouml; hler, Germany's president, to ask for earlier clemency.
[ترجمه ترگمان]او این نامه را به هورست، & ouml، رئیس جمهور آلمان، نوشت تا درخواست بخشش قبلی را بنماید
[ترجمه گوگل]او به Horst K * ouml نوشته است؛ هیلر، رئیس جمهور آلمان، برای تقاضای تقلب پیش از موعد

5. Because the faults are colossal and very directive, the horst structure is developed.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این خطاها بسیار سنگین و هدایتی هستند، ساختار هورست توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]از آنجا که گسل ها عظیم و بسیار دستورالعمل هستند، ساختار افست توسعه یافته است

6. In additon to her teaching duties, Schach often helps her husband, Horst, design horse farms in Kentucky's bluegrass country, including several for members of the Saudi Arabian royal family.
[ترجمه ترگمان]Schach علاوه بر وظایف آموزشی خود، اغلب به شوهر، هورست، طراحی مزارع اسب در کشور bluegrass در کنتاکی، از جمله چند تن از اعضای خانواده سلطنتی عربستان سعودی کمک می کند
[ترجمه گوگل]Schach اغلب به شوهرش، Horst، مگس های طراحی اسب در کشور بلغارس کنتاکی، از جمله تعدادی از اعضای خانواده سلطنتی عربستان سعودی، کمک می کند

7. I went down immediately, of course, and that fool, Horst, aimed a fire extinguisher at me.
[ترجمه ترگمان]من فورا پایین رفتم، البته و آن احمق، هورست، یک کپسول آتش نشانی را به طرف من نشانه رفت
[ترجمه گوگل]البته، فورا رفتم، و این احمق، هورست، با یک آتش نشانی به من حمله کرد


کلمات دیگر: