1. In every rank, great or small, 'Tis industry supports us all.
[ترجمه ترگمان]در هر رتبه، بزرگ یا کوچک، این صنعت از همه ما پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]در هر رتبه، بزرگ یا کوچک، صنعت Tis از همه ما پشتیبانی می کند
2. Glory, honour, wealth, and rank, such things are nothing but shadows.
[ترجمه ترگمان]افتخار، افتخار، ثروت و مقام، چنین چیزهایی جز سایه نیستند
[ترجمه گوگل]افتخار، افتخار، ثروت و رتبه، چنین چیزهایی جز سایه نیستند
3. Money is a singular thing, It ranks with love as man's greatest source of joy. And with death as his greatest source of anxiety.
[ترجمه ترگمان]پول چیز عجیبی است، با عشق به عنوان بزرگ ترین منبع شادمانی انسان محسوب می شود و با مرگ، به عنوان بزرگ ترین منبع اضطراب
[ترجمه گوگل]پول یک چیز منحصر به فرد است، آن را با عشق به عنوان بزرگترین منبع شادی انسان است و مرگ به عنوان بزرگترین منبع اضطراب او
4. They joined the ranks of the jobless.
[ترجمه ترگمان]آن ها به صفوف بیکاران می پیوندند
[ترجمه گوگل]آنها به صفوف بیکاران پیوستند
5. A captain in the navy ranks above a captain in the army.
[ترجمه ترگمان]فرمانده نیروی دریایی از فرمانده ارتش در ارتش خدمت می کند
[ترجمه گوگل]یک کاپیتان در نیروی دریایی بالاتر از یک کاپیتان در ارتش است
6. He has improved his ranking this season from 67th to 30th.
[ترجمه ترگمان]او رده بندی خود را در این فصل از ۶۷ به ۳۰ ارتقا داده است
[ترجمه گوگل]او در این فصل از 67 تا 30 امسال بهبود یافته است
7. Promotion will mean that I'm immediately above him in rank.
[ترجمه ترگمان]Promotion به این معنی خواهد بود که من بلافاصله از او بالاتر هستم
[ترجمه گوگل]ارتقاء به این معناست که من بلافاصله بالاتر از او در رتبه است
8. He was promoted to the rank of captain.
[ترجمه ترگمان]به درجه سروانی ارتقا یافته بود
[ترجمه گوگل]او به مقام کاپیتان ارتقا یافت
9. He rose through the ranks to become a General.
[ترجمه ترگمان]از صف خارج شد تا ژنرال شود
[ترجمه گوگل]او از طریق صفوف به سمت یک جنرال تبدیل شد
10. The party's rank and file are beginning to question the prime minister's choice of advisers.
[ترجمه ترگمان]موقعیت حزب و پرونده شروع به زیر سوال بردن انتخاب مشاور نخست وزیر می کنند
[ترجمه گوگل]مقام ارشد حزب شروع به سوءاستفاده از انتخاب مشاوران نخست وزیر می کند
11. This move sowed dissension within the party ranks.
[ترجمه ترگمان]این حرکت در صف افراد ایجاد شد
[ترجمه گوگل]این حرکت باعث اختلاف در صفوف حزب شد
12. He rose through the ranks to become managing director.
[ترجمه ترگمان]او از میان صفوف بلند شد تا رئیس اداره شود
[ترجمه گوگل]او از طریق صفوف به سمت مدیر عامل تبدیل شد
13. I rank her achievement very highly.
[ترجمه ترگمان]من موفقیت او را خیلی مهم می دانم
[ترجمه گوگل]من موفقیت بسیار خوبی را رتبه بندی می کنم
14. There was widespread support for him among the rank and file.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی گسترده ای از او در میان رتبه و پرونده وجود داشت
[ترجمه گوگل]در میان مقام و جایگاه او، حمایت گسترده ای از او وجود داشت