کلمه جو
صفحه اصلی

rawhide


معنی : تازیانه، پوست خام، پوست دباغی نشده، خامسوز، تازیانه زدن
معانی دیگر : نشیمه، تاسمه، شلاق چرمی، تازیانه ی تاسمه ای

انگلیسی به فارسی

خام سوز، پوست خام، پوست دباغی نشده، تازیانه،تازیانه زدن


خمیردندان، پوست دباغی نشده، پوست خام، تازیانه، تازیانه زدن، خامسوز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: untanned leather, esp. cattle skin.

(2) تعریف: a rope or whip made of such leather.

• untanned leather, unprocessed animal hide; whip or lash made from unprocessed leather
rawhide is untreated leather made from the skin of a cow; used in american english.
a rawhide is a whip that is made of rawhide; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پوست خام

مترادف و متضاد

تازیانه (اسم)
lash, whip, flagellum, scourge, rawhide

پوست خام (اسم)
pelt, rawhide

پوست دباغی نشده (اسم)
rawhide

خامسوز (صفت)
rawhide

تازیانه زدن (فعل)
flog, whip, lambast, lambaste, stripe, lick, flagellate, scourge, knout, rawhide

جملات نمونه

1.
پوست دباغی نشده

2. At his belt he carried a rawhide whip.
[ترجمه ترگمان]شلاق his به کمرش بسته بود
[ترجمه گوگل]در کمربند او یک شلاق خام شبیه سازی کرد

3. Her shoes were of rawhide with an inner sole of lambskin.
[ترجمه ترگمان]کفش های او در زیر پوست مانند پوست گوسفند سیاه شده بود
[ترجمه گوگل]کفش هایش از پوست خزنده با پوست داخلی برهنه بود

4. Bodacious and Bonemeal chewed rawhide strips the size of ceiling molding.
[ترجمه ترگمان]ساب Bodacious و Bonemeal در حالی که به اندازه پوست کندن سقف آن را chewed chewed
[ترجمه گوگل]Bodacious و Bonemeal پوست خرد شده را به اندازه سقف ریخته گری می کنند

5. Their townsfolk sneered at the Maclean chiefs' rawhide brogans and bare knees, kilted tartans and dyed linens.
[ترجمه ترگمان]اهالی شهر از روسای Maclean rawhide که دامن لخت و زانوهای برهنه بودند، دامن اسکاتلندی پوشیده از پارچه های شطرنجی و زیرپوش مورد تمسخر قرار می دادند
[ترجمه گوگل]شهروندان آنها در سرتاسر خاندان مکلین و زانوها، تارتان ها و ملحفه های رنگ شده شانه خالی کردند

6. Large rawhide chips, nylon chews and hard rubber balls are fun and safe.
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر چرمی سفید، chews نایلونی و توپ های لاستیکی سخت، سرگرم کننده و بی خطر هستند
[ترجمه گوگل]چیپس های چرمی بزرگ، جواهرات نایلونی و توپ های لاستیکی سخت سرگرم کننده و بی خطر هستند

7. A moose hide collar and rawhide laces add a distinctive touch to this unique footwear.
[ترجمه ترگمان]یقه پوست گوزنی که چرم را پوشانده است، یک تماس متمایز به این کفش منحصر به فرد می بخشد
[ترجمه گوگل]یقه ی یقه ی یخی و یقه های خیاطی یقه ی خاصی را به این کفش های منحصر به فرد اضافه می کنند

8. Some raftsmen would rawhide you till you were black and blue.
[ترجمه ترگمان]بعضی raftsmen تو رو اخراج می کنن تا اینکه تو سیاه و آبی باشی
[ترجمه گوگل]بعضی از رفسنجان تا زمانی که سیاه و سفید آبی نباشند، شما را خرد می کنند

9. Feather light and strong as rawhide, and pretty enough to kiss for all that.
[ترجمه ترگمان]پر سبک است و به اندازه rawhide قوی است و برای همه این ها بوسه کافی است
[ترجمه گوگل]پر نور و قوی به عنوان خمیردندان، و به اندازه کافی به اندازه کافی برای بوسه برای همه است

10. What, they were out of rawhide treats?
[ترجمه ترگمان]چی، اونا از rawhide فرار کردن؟
[ترجمه گوگل]چه، آنها خارج از رفتار خمیردندان بودند؟

11. The doors were all wide open, and one hung drunkenly from its rawhide straps.
[ترجمه ترگمان]درها کاملا باز بود و یکی از drunkenly مستانه روی تسمه چرمی آن آویخته بود
[ترجمه گوگل]درها همه باز بودند و یک نفر مستقیما از تسمه های خمیری خود آویزان شد

12. Many Nez Perce warriors carried a sacred war-club like this, with a stone head encased in elk rawhide.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از warriors جنگ جویان یک جنگ مقدس مانند این، با سر سنگی در زیر پوست گوزن شمالی حمل می کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از جنگجویان نز پریس یک باشگاه جنگی مقدس مثل این داشتند، با یک سر سنگی که در پوست خرد شده است

13. The drum skin was tightly strapped over the circle rawhide laces.
[ترجمه ترگمان]پوست طبل به شدت روی بند کفش rawhide پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]پوست درام به شدت روی لبه های خیاطی دایره ای قرار داشت

14. He was dressed in a softly tanned deer - skin wrapped around his waist a thong of rawhide.
[ترجمه ترگمان]لباس گوزن شمالی قهوه ای رنگی پوشیده بود که دور کمرش پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک گوزن نرم تهیه شده بود - پوست دور کمر خود را شلاق زخم خام پیچیده بود

پیشنهاد کاربران

چرم خام ، چرم مخملی


کلمات دیگر: