1. rattle around in
در خانه یا اداره یا کارگاه بزرگ تر از نیاز خود بودن
2. death rattle
خرناس مرگ
3. the rattle of my bicycle's mudguard
تق تق گلگیر دوچرخه ی من
4. the rattle of the party held next door
سر و صدای مهمانی در خانه ی مجاور
5. to rattle a speaker with shouts and protest
حواس سخنران را بافریاد و اعتراض مشوب کردن
6. to rattle the handle of a door
دسته ی در را به تلق و تولوق انداختن
7. they wanted to rattle our players
آنها می خواستند روحیه ی بازیکنان مارا خراب کنند.
8. the child kept shaking his rattle
کودک مرتبا جغجغه ی خود را تکان می داد.
9. i listened to the rain pelt and rattle on the tin roof
به صدای خوردن و تلق تلق باران روی شیروانی گوش دادم.
10. There was a rattle of rifle-fire.
[ترجمه ترگمان]صدای غرش توپ ها به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک تپانچه اسلحه وجود داشت
11. He hasn't two sixpences to rattle together.
[ترجمه ترگمان]دو پول سیاه هم ندارد که با هم سرو صدا کنند
[ترجمه گوگل]او دو شش نفره با هم نداشت
12. The little girl can rattle off the names of all the countries.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک می تواند نام همه کشورها را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]دختر کوچک می تواند اسامی تمام کشورها را خراب کند
13. The rattle of the letterbox was music to my ears - the letter had arrived at last.
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا به گوش من رسید - نامه آخرش رسیده بود
[ترجمه گوگل]ناله نامه صندوق پستی موسیقی بود به گوش من - نامه به آخرین وارد شد
14. Her daughter can rattle off any waltz by Strauss.
[ترجمه ترگمان]دخترش میتونه هر والس رو از طریق Strauss به صدا در بیاره
[ترجمه گوگل]دخترش می تواند توسط وال استریت توسط والاستریت انجام شود
15. They listened anxiously to every rattle and creak in the house.
[ترجمه ترگمان]با نگرانی به همه صداها گوش می دادند و در خانه صدا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به طرز وحشیانه ای گوش فرا دادند و در خانه گریه می کردند
16. Simon Rattle will be the guest conductor with the London Symphony Orchestra.
[ترجمه ترگمان](سیمون راتل)رهبر ارکستر سمفونیک لندن خواهد بود
[ترجمه گوگل]سیمون راتل رهبر مهمان با ارکستر سمفونیک لندن خواهد بود