1. a rat hole
سوراخ موش صحرایی
2. the rat was hiding in a crevice under a cliff
موش در شکاف زیر تخته سنگی پنهان شده بود.
3. smell a rat
مشکوک شدن،(به حیله یا توطئه و غیره) پی بردن
4. smell a rat
(عامیانه) به عیب یا اشکال یا نابسامانی پی بردن،مشکوک شدن
5. He used some cheese to trap the rat.
[ترجمه ترگمان] اون از پنیر استفاده کرد تا موش رو گیر بندازه
[ترجمه گوگل]او از بعضی از پنیر ها برای تکان دادن موش استفاده کرد
6. The hungry rat ravened down the poison bait.
[ترجمه ترگمان]موش گرسنه به طعمه سم حمله کرد
[ترجمه گوگل]موش گرسنه طعمه سمی را طعمه انداخت
7. Paul got caught up in the rat race and was never at home.
[ترجمه ترگمان]پل تو مسابقه موش گیر کرده و هیچ وقت خونه نبوده
[ترجمه گوگل]پولس در مسابقه موش ها گرفتار شد و هرگز در خانه نبود
8. But you promised to help us, you rat!
[ترجمه ترگمان]اما تو قول دادی به ما کمک کنی، موش کثیف!
[ترجمه گوگل]اما تو قول دادی که به ما کمک کنی
9. The biology students had to dissect a rat.
[ترجمه hani] دانشجویان زیست شناسی باید یک موش را کالبد شکافی کنند
[ترجمه *.*] دانش آموزان زیست شناسی باید یک موش صحرایی را کالبد شکافی کنند.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان زیست شناسی باید موش را کالبد شکافی کنند
[ترجمه گوگل]دانشجویان زیست شناسی باید یک موش را تجزیه و تحلیل کنند
10. A rat squeaked and ran into the bushes.
[ترجمه ترگمان]موشی جیغ کشید و به طرف بوته ها دوید
[ترجمه گوگل]یک موش جیغ کشید و به بوته ها زد
11. I had to get out of the rat race and take a look at the real world again.
[ترجمه ترگمان]باید از مسابقه موش خلاص می شدم و دوباره به دنیای واقعی نگاه می کردم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم از نژاد موش خارج شوم و دوباره به دنیای واقعی نگاه کنم
12. So you've changed sides, you dirty rat!
[ترجمه ترگمان]پس شما دو طرف تغییر کردین! موش کثیف!
[ترجمه گوگل]بنابراین شما دو طرف را عوض کرده اید، موش کثیف!
13. A brown rat scurried across the road.
[ترجمه ترگمان]یک موش قهوه ای به سرعت از جاده گذشت
[ترجمه گوگل]یک قهوه ای قهوه ای در سرتاسر جاده گریخت
14. Like a rat in a hole.
[ترجمه ترگمان]مثل یه موش توی سوراخ
[ترجمه گوگل]مثل یک موش در سوراخ
15. The dog was killed by rat poison .
[ترجمه ترگمان]سگ توسط مرگ موش کشته شد
[ترجمه گوگل]سگ توسط سم موش کشته شد
16. The pest control officer put bowls of rat poison in the attic.
[ترجمه ترگمان]مامور کنترل pest کاسه سم موش را در اتاق زیر شیروانی گذاشت
[ترجمه گوگل]افسر کنترل آفات کاسه موش های موش را در اتاق زیر شیروانی قرار داد
17. Bottles of lemonade doctored with rat poison were discovered in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]بطری های لیموناد با مرگ موش در آشپزخانه کشف شده اند
[ترجمه گوگل]بطری های لیموناد با سم موش صحرایی در آشپزخانه کشف شد
18. A rat had gnawed a hole in the box.
[ترجمه ترگمان]یک موش سوراخی در جعبه بود
[ترجمه گوگل]یک موش یک سوراخ در جعبه گله کرده بود