کلمه جو
صفحه اصلی

rapidity


معنی : سرعت، تندی
معانی دیگر : سرعت، تندی

انگلیسی به فارسی

سرعت، شتاب، تندی


سرعت، تندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a state or quality characterized by quickness.
مشابه: clip, velocity

• speediness, swiftness, quickness, quality of being fast

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] سرعت

مترادف و متضاد

سرعت (اسم)
acceleration, haste, speed, velocity, rapidity, rate, pace, expedition, celerity, promptitude, fastness, headway, speeding, quickness

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

quickness


Synonyms: acceleration, alacrity, bat, briskness, celerity, dispatch, expedition, fleetness, gait, haste, hurry, pace, precipitateness, promptitude, promptness, rapidness, rush, speed, speediness, swiftness, velocity


Antonyms: languidity, slowness


جملات نمونه

1. The styles change with bewildering rapidity.
[ترجمه ترگمان]رنگ ها با سرعت گیج کننده ای تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]سبک ها با سرعت سر و صدا تغییر می کنند

2. Their debts mounted with alarming rapidity.
[ترجمه ترگمان]بدهی های آن ها با سرعت وحشتناکی بالا رفت
[ترجمه گوگل]بدهی های آنها با سرعت و هشدار دهنده نصب شده است

3. The disease is spreading with alarming rapidity.
[ترجمه ترگمان]بیماری با سرعتی نگران کننده پخش می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری با سرعت زیاد هشدار دهنده پخش می شود

4. The film shows the rapidity of the changes in this area of medicine.
[ترجمه ترگمان]این فیلم سرعت تغییرات در این حوزه پزشکی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این فیلم سریعترین تغییرات در این زمینه را نشان می دهد

5. The water rushed through the holes with great rapidity.
[ترجمه ترگمان]آب با سرعت زیادی از سوراخ بیرون رفت
[ترجمه گوگل]آب از طریق سوراخ ها با سرعت بسیار زیاد پر شده است

6. The rapidity with which El precipitado moves from scene to scene makes it a very fast moving drama.
[ترجمه ترگمان]سرعتی که آل precipitado از صحنه به صحنه حرکت می کند، آن را به یک نمایش بسیار سریع تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]سرعت آن که El precipitado حرکت می کند از صحنه به صحنه باعث می شود آن یک درام بسیار سریع حرکت می کند

7. The dizzy rapidity of changes in the ministry was matched only by the accelerating deficit.
[ترجمه ترگمان]سرعت سرسام آوری در وزارت فقط با کسری شتاب زده تطبیق داده می شد
[ترجمه گوگل]سرعت تغییر سرگیجه در وزارتخانه تنها با کسری بودجه مواجه شد

8. Despite the rapidity with which a dooryard became the woods again, there was still something of a south-facing clearing there.
[ترجمه ترگمان]با وجود سرعتی که در حیاط در حیاط وجود داشت، هنوز چیزی از یک محوطه جنوب به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]با وجود سرعتی که دزدیار دوباره به جنگل تبدیل شد، هنوز چیزی از پاکسازی در جنوب وجود دارد

9. His rapidity in establishing inter - personal relations tends to be matched by the superficiality of such relations.
[ترجمه ترگمان]rapidity در برقراری روابط بین فردی معمولا با سطحی بودن این روابط تطبیق داده می شود
[ترجمه گوگل]سرعت او در ایجاد روابط بین فردی تمایل دارد با سطحی بودن این روابط همخوانی داشته باشد

10. The main amplifier demands a high rapidity in AGC.
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده اصلی نیازمند سرعت بالا در AGC است
[ترجمه گوگل]تقویت کننده اصلی در AGC به سرعت بالا نیاز دارد

11. Retiming, which can optimize the rapidity, area and functional extravagance through moving the sequential elements and change the number of sequential elements.
[ترجمه ترگمان]Retiming که می تواند سرعت، مساحت و extravagance کارکردی را از طریق حرکت عناصر متوالی و تغییر تعداد عناصر متوالی بهینه سازی کند
[ترجمه گوگل]Retiming، که می تواند سرعت، محدوده و استخوان بندی عملکردی را از طریق حرکت عناصر متوالی و تعدیل عناصر ترتیبی، بهینه سازی کند

12. And the parrot would say, with great rapidity ,'Pieces of eight!
[ترجمه ترگمان]طوطی با شتاب بسیار آهسته گفت: سکه هشت!
[ترجمه گوگل]و طوطی می گوید، با سرعت سریع، 'قطعات هشت!

13. Lightness, rapidity, nimbleness, grace and apparel all to theThe emeraldthethe topaz gleam upon its dress.
[ترجمه ترگمان]سرعت و سرعت و سرعت و سرعت به سرعت تمام به سرعت تمام به سرعت برق می زد
[ترجمه گوگل]Lightness، speediness، nimbleness، elegance و لباس همه به to topz smaraldthethe بر روی لباس خود

14. With the rapidity of population aging process, gerontology is becoming a science urgently needed in China.
[ترجمه ترگمان]با سرعت فرآیند سالخوردگی جمعیت، gerontology در چین در حال تبدیل شدن به یک علم است
[ترجمه گوگل]با سرعت بخشیدن به روند پیری جمعیت، ادبیات در حال تبدیل شدن به یک دانش ضروری در چین است

15. Aminal and vegetable pests propagate with extreme rapidity.
[ترجمه ترگمان]آفات گیاهی و گیاهی با سرعت افراطی انتشار می یابند
[ترجمه گوگل]آفلاتوکسین و گیاهان با سرعت بسیار زیاد پخش می شوند


کلمات دیگر: