1. I take back what I just said.
[ترجمه A.A] چیزی که الان گفتم را پس میگیرم
[ترجمه ترگمان] چیزی که الان گفتم رو پس می گیرم
[ترجمه گوگل]من آنچه را که فقط گفتم برگردانم
2. Shops are often reluctant to take back unsatisfactory goods.
[ترجمه A.A] فروشگاهها اغلب تمایلی به پس گرفتن کالاهای نامناسب ندارند
[ترجمه ترگمان]مغازه ها اغلب تمایلی به بازگشت کالاهای unsatisfactory ندارند
[ترجمه گوگل]مغازه ها اغلب تمایلی به خرید کالاهای نامناسب ندارند
3. Take back what you said about Jeremy!
[ترجمه ترگمان] چیزی که در مورد جرمی گفتی رو پس بگیر
[ترجمه گوگل]بازگشت به آنچه که شما در مورد جرمی گفت!
4. He said he would never take back his promise.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هرگز به او قول نخواهد داد
[ترجمه گوگل]او گفت که هرگز وعده خود را از دست نخواهد داد
5. I forgot to take back my bicycle.
[ترجمه ترگمان] یادم رفت دوچرخه - م رو پس بگیرم
[ترجمه گوگل]من فراموش کرده ام دوچرخه من را بگیرم
6. Do you have any books to take back to the library?
[ترجمه ترگمان]کتابی هم داری که به کتابخانه برگردی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما هر کتابی برای بازگرداندن به کتابخانه دارید؟
7. You'd better take back that remark!
[ترجمه ترگمان]بهتر است این حرف را تکرار کنید!
[ترجمه گوگل]بهتر است این حرف را بپذیرید
8. The government has agreed to take back those people who are considered economic rather than political refugees.
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرده است که آن افرادی را که به جای پناهندگان سیاسی به عنوان اقتصاد در نظر گرفته می شوند، بازگرداند
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرده است که افرادی را که به عنوان پناهنده اقتصادی و نه به عنوان سیاسی در نظر گرفته اند، برگردانند
9. I take back what I said .
[ترجمه ترگمان]حرفمو پس می گیرم
[ترجمه گوگل]من آنچه را که گفتم برگردانم
10. He had to take back his words.
[ترجمه ترگمان]ناچار بود کلمات خود را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تا کلماتش را بگیرد
11. In November, county supervisors decided to take back control of trash operations and pulled the plug on the authority.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، ناظران این بخش تصمیم گرفتند کنترل عملیات زباله را بر عهده بگیرند و قدرت را به دست بگیرند
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، سرپرستان شهرستان تصمیم گرفتند کنترل عملیات زباله را به دست بگیرند و این پلاگین را در اختیار داشتند
12. He wanted to take back the bet just to keep from getting entangled.
[ترجمه ترگمان]می خواست شرط ببندد که گیر بیفتد
[ترجمه گوگل]او می خواست شرط بندی را فقط برای جلوگیری از درهم ریختن انجام دهد
13. The city could take back the 110 additional diplomat parking spots it created under the pact, Mastro said.
[ترجمه ترگمان]Mastro گفت که این شهر می تواند ۱۱۰ محل استقرار دیپلمات دیگر که در زیر این قرارداد ایجاد شده است را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]میستر می گوید، این شهر می تواند 110 نقطه اضافی دیپلمات اضافی را که تحت قرارداد ایجاد شده است، بازگرداند
14. Imam Malik still refused to take back his words.
[ترجمه ترگمان]امام مالک هنوز از پاسخ دادن به سخنان او خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]امام مالک همچنان از سخنانش رد شد
15. I would like you, please, to take back and deliver personally a little present from me to cheer her up.
[ترجمه ترگمان]من از تو خوشم می آید، خواهش می کنم که برگردی و یک هدیه کوچولو از من بگیری تا او را خوشحال کنم
[ترجمه گوگل]من از شما خواسته ام که به من برگردد و شخصا کمی از من بخواهد تا او را تشویق کند