کلمه جو
صفحه اصلی

take away


معنی : بردن

انگلیسی به فارسی

بردن


برداشتن و بردن


برداشت کردن


کاستن، کم کردن


به خاطر سپردن


دور کردن


مانع شدن


انگلیسی به انگلیسی

• take off, remove, dismiss
food that is procured in an eating establishment and is brought away to be eaten in a different location;(british) an establishment that sells this type of food
a takeaway is a shop or restaurant which sells hot cooked food to be eaten elsewhere.
a takeaway is also a hot cooked meal sold to be eaten elsewhere.

مترادف و متضاد

بردن (فعل)
snatch, remove, bear, abstract, take, win, take away, carry, convey, conduct, propel, lead, steer, pack, transport, drive, port

Remove something and put it in a different place


Remove something, either material or abstract


Subtract or diminish something


Leave a memory or impression in one's mind that you think about later


Make someone leave a place and go somewhere else


Prevent or limit (someone from being somewhere)


جملات نمونه

1. Take away my good name and take away my life.
[ترجمه Sana] ازنام وزندگی خوب من یادببرید
[ترجمه s.bagher] شهرت خوبم را از من بگیرید و من را نابود کنید
[ترجمه هانیه] از اسمم و از زندگی خوبم دور شوید
[ترجمه ترگمان]نام good را از من دور کنید و از زندگی من دور شوید
[ترجمه گوگل]نام خوب من را بیرون بیاورید و زندگی خود را از بین ببرم

2. Paper plane fly farther take away my heart.
[ترجمه همیشه] هواپیمای کاغذی پرواز کرد و از قلب من دور شد
[ترجمه ترگمان] هواپیمای بدون کاغذ از قلب من دور میشه
[ترجمه گوگل]هواپیما به هواپیما پرواز می کند دورتر قلب من را از بین ببرد

3. Time would take away many memories ,but it can't take away my mood to love you.
[ترجمه گلسک] گذر زمان می تواند خاطرات زیادی را با خود ببرد، ولی قادر نیست عشق تو را از من بستاند.
[ترجمه ترگمان]زمان بسیاری از خاطرات را از دست خواهد داد، اما نمی توانم حال و حوصله دوست داشتن تو را داشته باشم
[ترجمه گوگل]زمان بسیاری از خاطرات را از بین می برد، اما نمی تواند روح من را به عشق تو برساند

4. 'It's starting to rain again. '--'Not enough to take away from the charm of the scene. '.
[ترجمه ترگمان]دوباره باران شروع می شود - نه به اندازه ای که از جذابیت صحنه دور باشم
[ترجمه گوگل]'شروع دوباره باران است '-' به اندازه کافی برای دور از جذابیت صحنه نیست '

5. Ten take away four leaves six .
[ترجمه ترگمان]ده قدم دورتر، چهار حرکت ششم
[ترجمه گوگل]ده برگ چهار برگ شش

6. The small shopkeepers realized that the hypermarket will take away some of their trade.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان کوچک به این مساله پی بردند که هایپر مارکت ها برخی از تجارت خود را از دست خواهند داد
[ترجمه گوگل]مغازه داران کوچک متوجه شدند که فروشگاه بزرگ برخی از تجارت خود را از بین خواهند برد

7. Take away the glasses and the tray.
[ترجمه ترگمان]عینک و سینی رو بردار
[ترجمه گوگل]عینک و سینی را بردارید

8. Take away love, and our earth is a tomb.
[ترجمه ترگمان]عشق را از خود دور کنید و زمین ما قبری است
[ترجمه گوگل]عشق را بردار و زمین ما آرامگاه است

9. We should not insult them, take away their personal effects or try to exact recantations from them, but without exception should treat them sincerely and kindly.
[ترجمه ترگمان]ما نباید به آن ها توهین کنیم، تاثیرات شخصی خود را برداریم و یا سعی کنیم آن ها را از آن ها دقیق بگیریم، اما بدون استثنا باید با آن ها صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید آنها را توهین کنیم، اثرات شخصی خودمان را برداریم یا سعی کنیم دقیق تر از آنها بپردازیم، اما بدون استثنا، باید آنها را صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم

10. I had a strong coffee to take away the nasty taste of the food.
[ترجمه ترگمان]من یک قهوه قوی داشتم که مزه زننده غذا را از بین ببرم
[ترجمه گوگل]من یک قهوه قوی داشتم تا طعم تند و زننده غذا را از بین ببرم

11. Don't let him take away your freedom to think for yourself.
[ترجمه صبا] به او اجازه ندهید که ازادی ات را برای فکر کردن به خودت ببرد
[ترجمه ترگمان]نگذارید آزادی شما برای فکر کردن به خودتان باشد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که آزادی خود را برای فکر کردن به خودتان بردارید

12. The disagreement between the two men should not take away from their accomplishments.
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بین این دو مرد نباید از دستاوردهای آن ها دور باشد
[ترجمه گوگل]اختلاف بین دو مرد نباید از دستاوردهای آنها دور باشد

13. I'll give you some tablets to take away the pain.
[ترجمه ترگمان]بهت چند تا قرص میدم تا دردت رو برطرف کنی
[ترجمه گوگل]من بعضی از قرص ها را برای رهایی از درد می آورم

14. Nothing can take away the anguish of losing a child.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند رنج از دست دادن یک بچه را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند درد و رنج کودک را از دست بدهد

15. 't takeaway the world that belongs to you.
[ترجمه ترگمان]takeaway، دنیایی که متعلق به توست
[ترجمه گوگل]جهان را که به شما تعلق دارد، بیرون بیاورید

16. There's a Chinese takeaway in the centre of town.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران چینی در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک خیابان چینی در مرکز شهر وجود دارد

17. Takeaways take aim for the stars CHINESE takeaway restaurants will soon be given a star rating to encourage higher standards.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که رستوران های چینی رستوران چینی به زودی برای تشویق استانداردهای بالاتر به یک ستاره داده شوند
[ترجمه گوگل]غذای آماده برای ستاره ها CHINESE رستوران های takeaway به زودی به یک امتیاز ستاره برای تشویق استانداردهای بالاتر داده می شود

18. They charge the same price for a takeaway as they do for eating in the restaurant.
[ترجمه ترگمان]آن ها قیمت مشابهی را برای رستوران تهیه می کنند چون در رستوران غذا می خورند
[ترجمه گوگل]آنها برای خرید غذا در رستوران هزینه ای مشابه برای هزینه غذا دریافت می کنند

19. At last - takeaway sandwiches with flavour that packs a punch!
[ترجمه ترگمان]بالاخره ساندویچ - با طعم گیلاس! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]در نهایت - ساندویچ فنجان با طعم و مزه است که بسته به پانچ!

20. Shop raid: Thieves broke into a takeaway food shop in Northallerton.
[ترجمه ترگمان]یورش خرید و فروش: دزدان به یک مغازه غذای رستوران در Northallerton دستبرد زدند
[ترجمه گوگل]حمله پلیس دزدان به یک فروشگاه غذای آماده در Northallerton شکست خوردند

21. Let's have a takeaway tonight.
[ترجمه ترگمان] امشب راه takeaway داشته باشیم
[ترجمه گوگل]بیایید امشب بیرون بیاییم

22. The Parkgate takeaway was declared the region's top chip shop in a competition we ran in 1990.
[ترجمه ترگمان]رستوران Parkgate در رقابتی که در سال ۱۹۹۰ اجرا کردیم به عنوان یک فروشگاه برتر منطقه اعلام شد
[ترجمه گوگل]مزرعه Parkgate در سال 2011 در رقابت با تراشه برتر منطقه اعلام شد

23. Introductive takeaway: solution before you sign labor contract, physical examination?
[ترجمه ترگمان]غذای رستوران: محلول قبل از این که قرارداد کار، معاینه فیزیکی را امضا کنید؟
[ترجمه گوگل]قبل از امضای قرارداد کار، معاینه فیزیکی راه حل پیشگیرانه

24. Takeaway: We have become gifts to God that he delights in.
[ترجمه ترگمان]takeaway: ما به خداوند هدیه داده ایم که از آن لذت می برد
[ترجمه گوگل]غذای آماده ما به خدا هدیه می شود که او را تحسین می کند

25. Introductive takeaway: according to official statistics, China miners appear in every year more than 000 example "pneumoconiosis disease".
[ترجمه ترگمان]رستوران Introductive: با توجه به آمار رسمی، معدنچیان چینی در هر سال بیش از ۱۰۰۰ نمونه \"بیماری pneumoconiosis\" ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]با توجه به آمار رسمی، طبق آمار رسمی، معدنچیان چین سالانه بیش از 000 نمونه از بیماری پنوموکونیس را نشان می دهند

26. Takeaway: IT consulting is a tough, competitive field, and there are ample opportunities to mishandle the job.
[ترجمه ترگمان]takeaway: مشاوره فن آوری اطلاعات یک حوز سخت و رقابتی است و فرصت های زیادی برای انجام این کار وجود دارد
[ترجمه گوگل]مشاوره فناوری اطلاعات Takeaway یک زمینه سخت و رقابتی است و فرصت های زیادی برای سوءاستفاده از کار وجود دارد

27. Pizza was by far the most popular takeaway choice, accounting for 83 % of sales.
[ترجمه ترگمان]پیتزا، محبوب ترین انتخاب رستوران است، که ۸۳ % فروش را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]پیتزا به شدت محبوب ترین گزینه انتخاب غذا بود که 83 درصد از فروش را شامل می شد

28. Chinese restaurants provide a takeaway service.
[ترجمه ترگمان]رستوران های چینی یک سرویس رستوران تهیه می کنند
[ترجمه گوگل]رستوران های چینی خدمات بی نظیری را ارائه می دهند

29. We have a takeaway for supper.
[ترجمه ترگمان] ما شام مهمون داریم
[ترجمه گوگل]ما برای شام یک غذای آماده داریم

پیشنهاد کاربران

ایده، حقیقت ، نکته

غذای آماده ( از بیرون )
رستوران یا مغازه برای صرف غذا
بیرون غذا خوردن

غذای بیرون بر - غذایی که از بیرون خریداری میشود و در منزل سرو میگردد

از بین بردن - خراب کردن

مفقودالاثر کردن

برداشت کردن، فهمیدن

غذای آماده



بردار و برو
بزن بچاک


گرفتن

کندن

غذای بیرون بر

نتیجه - پیامد

آقا حامد اون buzz off هستش


چیزی را از کسی گرفتن، دور کردن، بردن

منها کردن _ تفریق کردن

Ten take away three is seven

تصاحب کردن

۱. رستوران یا مغازه ای که غذا را به صورت بیرون بر تحویل می دهد و جایی برای نشستن ندارد.
۲. حقیقت یا نکته ای کلیدی و یا نظریه ای که باید به خاطر سپرد؛ معمولا این نکته در مناظره یا جلسه ای پدیدار و مطرح میشود.

پس گرفتن

نادیده گرغتن

در آخرین تیتر یه پاراگراف از یه خبر در مجله تهران تایمز "نتیجه" معنی کردم

جای دیگر بردن

غذای آماده
میگیریم و میرم ( گرفتن و بردن غذا در بیرون و یا بردن به خانه ) منظورش اینه که غذای آماده و بردن به جای دیگه ای و میل کردن ن در رستوران خوردن بلکه گرفتن از رستوران و بردن جای دیگه ای خوردن

Or sitting at home and eating takeaway food

تحویل در محل

بند آوردن
Take my breath away

A takeaway is a meal you buy in a restaurant or shop to eat at home ، ، ، ، یک وعده ی غدایی که از رستوران یا مغازه میخرید برای خوردن در خانه، ، ، یا همان غذا از رستوران خریدن و در خانه خوردن، ، ، ، جواب کاملا درست این است، ، ،

نکته اصلی، مسئله اصلی، حقیقت اصلی، ایده اصلی که از یک مسئله ای یا بحثی باید در نظر گرفت.

بگیر وببر

کنار گذاشتن

۱. بیرون بر
۲. نکته ی مهم، لُب مطلب

دست برد زدن

کسی که شعور ندارد

بیرون از کافه خوردن

take‧a‧way /ˈteɪkəweɪ/ noun
[countable] British English
1 Image of takeawaya meal that you buy at a shop or restaurant to eat at home SYN takeout American English
Let’s have a takeaway tonight.
2 a shop or restaurant that sells meals to be eaten somewhere else
Examples from the Corpus
takeaway
• a takeout pizza
• Shop raid: Thieves broke into a takeaway food shop in Northallerton.
• I've asked the restaurant to bring you round a takeaway.
• You struggle on to the bus, pick up a takeaway, stagger back home.
• Dave just lives on beer and takeaways.
• Left forearm rotation is one of the keys to a good takeaway.
• At the staff restaurant, everything must be available in a hurry with an optional takeaway service.
• The Parkgate takeaway was declared the region's top chip shop in a competition we ran in 1990.

3. Noun. Any new piece of information
gleaned from a lecture, interview, or other media presentation, etc. that can be of exponential value when acted upon or put to use.
Among the general fund of knowledge provided in this financial seminar, there were actually several takeaways that could give our company great marketing edge.

برداشت کردن یا فهمیدن - تفریق یا کم کردن - برداشتن و بردن - غذای خود را از جایی خریدن و در جایی دیگر خوردن ( همان بیرون بر ) - نفس کسی بند امدن به خاطر زیبایی، هیجان انگیز، تعجب برانگیز و. . . بودن چیزی

Take away food:غذای اماده، غذای بیرون

از چنگ کسی درآوردن

فست فود بیرون بر

میشه: eat in another place ( not in the cafe ) . همون بردار برو که اقا حامد گفتش . خوردن در یک مکانی بجز اونجایی ک غذا رو سرو میکنن .

برداشت، نتیجه، نتیجه گیری، ایده

از دست دادن

دور کردن. . جداکردن. . فاصله انداختن

1 - بردن، بیرون بردن
2 - ( درد و غیره ) تسکین دادن

از دست دادن چیزی

بیرون آوردن

There were views expressed by the delegation of Iran in the first
substantive session which are not reflected in the Chair’s take - away.
در بحث رئیس نادیده گرفته شده است.

خارج کردن . منها کردن. نابود کردن . حذف کردن

با خود بردن

نتیجه
a conclusion to be made based on presented facts or information


کلمات دیگر: