کلمه جو
صفحه اصلی

quantifier


معنی : کمیت سنج، چونی سنج
معانی دیگر : (منطق) کمیت نما، چندی نما، سور، چنداگر

انگلیسی به فارسی

کمیت سنج، چونی سنج


quantifier، کمیت سنج، چونی سنج


انگلیسی به انگلیسی

• word that expresses a quantity (grammar)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] سور

مترادف و متضاد

کمیت سنج (اسم)
quantifier

چونی سنج (اسم)
quantifier

جملات نمونه

1. These rules depend on quantifier order.
[ترجمه ترگمان]این قوانین به نظم quantifier بستگی دارند
[ترجمه گوگل]این قوانین به نظم کوانتومی بستگی دارد

2. The quantifier in Chinese is one part of speech to express the quantity unit.
[ترجمه ترگمان]The در چین بخشی از سخنرانی برای بیان واحد کمیت است
[ترجمه گوگل]Quantier در چینی بخشی از سخنرانی است تا واحد مقدار را بیان کند

3. Any logic which uses the existential quantifier or the universal quantifier is said to be a predicate logic.
[ترجمه ترگمان]هر منطقی که از the وجودی یا the جهانی استفاده کند، گفته می شود که یک منطق predicate است
[ترجمه گوگل]هر منطقی که از کوانتوم وجودی و یا کوانتومی جهانی استفاده می شود گفته می شود منطق پیش فرض است

4. The research on ambiguous numeral - quantifier compounds is another important part of the paper.
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد ترکیبات مبهم و مبهم بخش مهم دیگری از این مقاله است
[ترجمه گوگل]این تحقیق بر روی ترکیبات کوانتومی مبهم، بخش مهمی از مقاله است

5. You cannot use a quantifier with an anchor.
[ترجمه ترگمان] شما نمیتونید از مقدار زیادی با یه لنگر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با یک لنگر استفاده کنید

6. Expatiate the effect of noun being used as quantifier from two aspect: meaning and aesthetic feeling.
[ترجمه ترگمان]expatiate اثر اسمی به عنوان quantifier از دو جنبه به کار می رود: معنی و احساس زیبایی شناختی
[ترجمه گوگل]از تاثیر اسم به عنوان کوانتیزر از دو بعد معنایی و احساس زیبایی شناسی استفاده کنید

7. Quantifier is a kind of unit word that expresses person, thing or movement.
[ترجمه ترگمان]quantifier نوعی کلمه واحد است که بیانگر فرد، چیز یا جنبش است
[ترجمه گوگل]Quantifier نوعی کلمه واحد است که بیانگر شخص، چیزی یا حرکت است

8. This paper focuses on the resolution of quantifier - induced scope ambiguity by Prolog implementation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر حل ابهام محدوده القا شده توسط پیاده سازی Prolog تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله بر حل و فصل ابهام دامنه ناشی از کوانتوم با اجرای پرولوگ تمرکز دارد

9. Quantifier in numeral abbreviation breaks the restriction of grammar rules, and modifies noun, verb, adjective, adverb, numeral, empty word and affix.
[ترجمه ترگمان]quantifier در حروف واژه خلاصه، محدودیت قواعد دستور زبان را می شکند و اسم، فعل، صفت، صفت، کلمه خالی و وند را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]Quantifier در مختصات عددی، محدودیت قواعد دستور زبان را نقض می کند و اصلاح اسم، فعل، صفت، قاعده، عددی، کلمه خالی و ضمیمه است

10. 'Some', 'many', 'a lot of' and 'a few' are examples of quantifiers.
[ترجمه ترگمان]برخی، خیلی زیاد، و تعداد کمی از آن ها نمونه هایی از کمیت نما هستند
[ترجمه گوگل]'برخی'، 'بسیاری'، 'تعداد زیادی' و 'چند' نمونه هایی از کمیته ها هستند

11. The main problem here is what to do with the existential quantifier.
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی در اینجا این است که با the وجودی چه کار کنیم
[ترجمه گوگل]مشکل اصلی این است که چه کاری با کمیته وجودی انجام می دهیم

12. Also, since all variables are assumed universally quantified, there is never any need for an explicit quantifier.
[ترجمه ترگمان]همچنین، از آنجاییکه همه متغیرها به طور جهانی مورد استفاده قرار می گیرند، هیچ نیازی به an صریح وجود ندارد
[ترجمه گوگل]همچنین، از آنجاییکه همه متغیرها به صورت جهانی محاسبه می شوند، هرگز نیازی به کوانتای صریح وجود ندارد

13. Accomplished the understanding of noun phrase based on the coordinate relation, event noun, appositive relation and quantifier structure relation.
[ترجمه ترگمان]درک مفهوم عبارت اسمی بر مبنای رابطه مختصات، اسم رویداد، رابطه appositive و رابطه ساختار quantifier
[ترجمه گوگل]درک عبارت اسم بر مبنای رابطه مختصات، اسم رویداد، رابطه مثبت و رابطه ساختار کوانتمی انجام شده است

14. Based on the theoretic model of algebraical prime and simple closed properties, a new short proof for quantifier elimination of the theory of complete dense binary orders was presented.
[ترجمه ترگمان]براساس مدل نظری خواص بسته ساده و ساده algebraical، یک اثبات کوتاه جدید برای حذف quantifier تیوری کامل از دستورها دودویی کامل ارایه شد
[ترجمه گوگل]بر اساس مدل نظری خواص اولیه ساده و ساده بسته جبری، اثبات کوتاه کوتاهی برای حذف کوانتومی نظریه دستورات دودویی انبوه کامل ارائه شد

پیشنهاد کاربران

صفت کمی

شمارنده

در عبارات منظم در کامپوتر به معنای محدودکننده می باشد. ( in Regular Expressions )

[در منطق]سور

شاخص
universal quantifier= شاخص جهانی

ارزیابی کننده، شاخص

در منطق به آن ( چندی نما ) می گویند= سور


مقدار نما

پارسی / آلمانی / انگلیسی:
چندی نما /quantifier/ Quantor
چندی نما همان ( سور ) می باشد که در منطق و مزداهیک ( ریاضیات ) نیز بکار می رود.
برای نمونه:سورِ وجودی=چندی نمای وجودی
برگرفته از نبیگ ( کتاب ) بنیادهای منطق نگریک تَرگومانی ( ترجمه ای ) از ادیب سلطانی


کلمات دیگر: