1. crude reality
واقعیت آشکار
2. external reality
واقعیت مشهود
3. objective reality
واقعیت عینی
4. subjective reality
واقعیت خیالی
5. virtual reality
واقعیت مجازی
6. in reality
در واقع،عملا،به درستی که
7. i doubted the reality of their accusations
نسبت به راست بودن اتهامات آنها شک داشتم.
8. this painting approximates reality
این نقاشی با واقعیت تشابه دارد.
9. a film that counterfeits reality
فیلمی که همانند واقعیت است.
10. to lose touch with reality
از واقعیت دور شدن
11. her story is rooted in reality
داستان او برپایه ی واقعیات است.
12. the line between art and reality became blurred in his mind
حدفاصل بین هنر و واقعیت از ذهن او زدوده شده بود.
13. the relation of dream and reality
وابستگی خواب به واقعیت
14. her views do not correspond with reality
نظریات او با واقعیت همخوانی ندارد.
15. my shirt looks expensive, but in reality i bought it for only five dollars
پیراهن من گران به نظر می رسد ولی در واقع آن را فقط پنج دلار خریدم.
16. we must reconcile our ideals with reality
بایستی آرمان های خود را با واقعیت منطبق کنیم.
17. clothe your ideas in a garment of reality
عقاید خود را به جامه ی واقعیت ملبس کن.
18. his description is only an approximation of reality
توصیف او فقط تشابهاتی با واقعیت دارد.
19. they considered art to be extraneous to reality
آنان هنر را چیزی خارج از حوزه ی واقعیات می پنداشتند.
20. remove the vagueness from history and give it reality
ابهام را از تاریخ بزدا و آن را دارای واقعیت کن.
21. he didn't know whether the rumors about the treasure were legend or reality
نمی دانست شایعات مربوط به گنج افسانه است یا واقعیت.
22. The collision between reality and faith to our young black and blue.
[ترجمه ترگمان]برخورد بین واقعیت و ایمان به رنگ سیاه و آبی ما
[ترجمه گوگل]برخورد بین واقعیت و ایمان به جوان سیاه و آبی
23. Jaron Lanier coined the term "virtual reality" and pioneered its early development.
[ترجمه ترگمان]Jaron Lanier واژه \"واقعیت مجازی\" را ابداع کرده و پیشگام توسعه اولیه آن شد
[ترجمه گوگل]جارون لانیر اصطلاح 'واقعیت مجازی' را تعریف کرد و پیشگام توسعه آن بود
24. Real dream is the other shore of reality.
[ترجمه ترگمان]رویای واقعی ساحل دیگر واقعیت است
[ترجمه گوگل]رویای واقعی دیگر ساحل واقعیت است
25. We thought he was serious but in reality he was joking.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کردیم که او جدی است، اما در واقع داشت شوخی می کرد
[ترجمه گوگل]ما فکر کردیم او جدی است اما در حقیقت او شوخی کرد
26. He could no longer distinguish between illusion and reality.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانست بین وهم و واقعیت تمایز قائل شود
[ترجمه گوگل]او دیگر نمی تواند بین توهم و واقعیت متمایز شود
27. Before it was reality, now it's just a memory.
[ترجمه Ali] این قبلا یک واقعیت بود، ولی حالا فقط یک خاطره است
[ترجمه ترگمان]قبل از آن که واقعیت داشته باشد، حالا فقط یک خاطره است
[ترجمه گوگل]قبل از آن واقعیت بود، حالا فقط یک حافظه است
28. You're out of touch with reality.
[ترجمه ترگمان]تو با واقعیت کنار اومدی
[ترجمه گوگل]شما از واقعیت خارج هستید
29. TV is used as an escape from reality .
[ترجمه ترگمان]از تلویزیون به عنوان فرار از واقعیت استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تلویزیون به عنوان فرار از واقعیت استفاده می شود