کلمه جو
صفحه اصلی

quid


معنی : نشخوار، نشخوار کردن
معانی دیگر : تکه (به ویژه تکه ی تنباکوی به هم فشرده که در دهان می جوند)، (انگلیس - عامیانه) یک پوند، یک لیره

انگلیسی به فارسی

نشخوار، یک لیره، نشخوار کردن


quid، نشخوار، نشخوار کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a portion of tobacco or other material that is designed to be chewed and then spit out.
مشابه: plug

• pound sterling (slang); lump of chewing tobacco
a quid is a pound in money; an informal word.

مترادف و متضاد

نشخوار (اسم)
champ, rumination, quid, cud, chew

نشخوار کردن (فعل)
champ, quid, ruminate

جملات نمونه

1. She earns at least 600 quid a week.
[ترجمه ترگمان]او حداقل ۶۰۰ پوند در هفته درآمد دارد
[ترجمه گوگل]او حداقل 600 دلار در هفته به دست آورده است

2. I forked out ten quid for/on the ticket.
[ترجمه ترگمان]من ده پوند برای جریمه خرج کردم
[ترجمه گوگل]من ده بلیط برای بلیط / بلیط گذاشتم

3. Can you lend me five quid?
[ترجمه ترگمان]میشه ۵ پوند بهم قرض بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید پنج عدد من را قرض بدهید؟

4. He earns at least 300 quid a week.
[ترجمه ترگمان]او حداقل ۳۰۰ پوند در هفته درآمد دارد
[ترجمه گوگل]او حداقل 300 دلار در هفته به دست آورده است

5. It only costs a couple of quid to get in.
[ترجمه ترگمان]فقط چند پوند برای رسیدن به آن هزینه دارد
[ترجمه گوگل]این فقط یک زن و شوهر برای مقابله با هزینه است

6. One hundred and forty quid for a pair of headphones, you've got to be joking!
[ترجمه ترگمان]یک صد و چهل پوند برای یک جفت headphones، تو باید شوخی کنی!
[ترجمه گوگل]یک صد و چهل عدد برای یک هدست هدفون، شما باید شوخی کنید!

7. It cost him five hundred quid.
[ترجمه ترگمان]پانصد لیره برایش گران تمام شد
[ترجمه گوگل]او پنجاه هزار دلار هزینه دارد

8. We stumped up eight quid each.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از هشت پوند پیاده شدیم
[ترجمه گوگل]ما هر هشت هزینه را هدر دادیم

9. I'll pay you back that two quid tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فردا به شما دو پوند می دهم
[ترجمه گوگل]من دو روز پیش به شما پرداخت می کنم

10. I went through a hundred quid on my last trip to London.
[ترجمه ترگمان]از یک صد پوند در آخرین سفرم به لندن گذشتم
[ترجمه گوگل]من در آخرین سفر خود به لندن از طریق یک صد نفر رفتم

11. He did me for a thousand quid for that car.
[ترجمه ترگمان]هزار پوند برای این ماشین به من داد
[ترجمه گوگل]او برای یک هزار تومانی که برای آن ماشین بود مرا گرفت

12. There's a quid pro quo for everything in politics - you'll soon learn that.
[ترجمه ترگمان]برای همه چیزهایی که در سیاست است برای همه چیز وجود دارد - به زودی آن را یاد خواهی گرفت
[ترجمه گوگل]برای چیزهایی که در سیاست وجود دارد، یک معامله گرانه وجود دارد - به زودی خواهید آموخت

13. The government has promised food aid as a quid pro quo for the stopping of violence.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده کمک به غذا به عنوان یک پوند برای توقف خشونت را داده است
[ترجمه گوگل]دولت کمک های غذایی را به عنوان قاچاق برای متوقف کردن خشونت متعهد کرده است

14. The appearance of a quid pro quo in the Hammer pardon is much more clear-cut than it is in the Rich case.
[ترجمه ترگمان]ظاهر یک پوند در بخشش چکش بیش از آن چیزی است که در پرونده غنی است
[ترجمه گوگل]ظاهر یک طرفدار حرفه ای در عذاب Hammer خیلی بیشتر از آنچه در پرونده Rich وجود دارد

15. We paid him four hundred quid, a month's rent.
[ترجمه ترگمان]ما به او چهار صد پوند پول دادیم، اجاره یک ماه
[ترجمه گوگل]ما مبلغی را به مدت چهار ماه پرداخت کردیم

اصطلاحات

be quids in

(انگلیس - عامیانه) سود کلان بردن، رونق داشتن


پیشنهاد کاربران

بریتانیایی ها به جای پوند به صورت غیر رسمی از این واژه استفاده میکنند


کلمات دیگر: