کلمه جو
صفحه اصلی

qualmish


معنی : بی آرام
معانی دیگر : وابسته به احساس ناگهانی (بیماری یا تهوع و غیره)، دلهره آور، دلواپس کننده، اضطراب انگیز، دچارحالت تهوع، دچارتردید یاوسواس، فتورکننده

انگلیسی به فارسی

وابسته به احساس ناگهانی (بیماری یا تهوع و غیره)


دلهرهآور، دلواپس کننده، اضطراب انگیز


دلواپس، مضطرب


خستگی، بی آرام


انگلیسی به انگلیسی

• feeling pangs of conscience; pertaining to pangs of conscience; feeling nauseous

مترادف و متضاد

بی آرام (صفت)
restless, qualmish, streaked


کلمات دیگر: