کلمه جو
صفحه اصلی

raggedy


معنی : ژنده
معانی دیگر : مندرس، پاره پوره، نخ نما، (جامه) رنگ و رورفته، (کاشانی) وشگوا

انگلیسی به فارسی

ژنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: ragged; torn; shaggy.

• ragged, tattered, torn, worn; dressed badly

مترادف و متضاد

ژنده (صفت)
ragged, shabby, raggedy

جملات نمونه

1. Like Raggedy Ann, she was a tabula rasa.
[ترجمه ترگمان]، مثل \"Raggedy ان\"، اون یک لوح سفید بود
[ترجمه گوگل]مانند Raggedy Ann، او یک tabula راسا بود

2. Their hair was in raggedy patches, for they were molting their thick winter coats.
[ترجمه ترگمان]موهایش ژولیده و ژولیده بود، زیرا به لک winter winter رفته بودند
[ترجمه گوگل]موهای آنها در تکه های گردن قرار داشتند، زیرا آنها کتهای زمستانه ضخیم خود را دراز کشیدند

3. Nine Justices took their seats in the same raggedy assortment of chairs they had used in the Senate Chamber.
[ترجمه ترگمان]نه قاضی، کرسی های خود را در یک مجموعه از صندلی ها اشغال کردند که در مجلس سنا به کار برده بودند
[ترجمه گوگل]نه قاضی، کرسی های خود را در همان صندلی هایی که در مجلس سنا مورد استفاده قرار گرفته بودند، صندلی های خود را برداشتند

4. I was a raggedy scamp with a snivel nose and a hole in my breeks.
[ترجمه ترگمان]من یه مرد ژنده پوش با دماغم و یه سوراخ تو دهنم بود
[ترجمه گوگل]من یک اسلحه پهلوان با یک بینی اسبان و سوراخ در ارتفاعات من بود

5. The people there, quite raggedy, stare at us.
[ترجمه ترگمان]مردمی که آنجا هستند کاملا ژنده پوش به ما زل می زنند
[ترجمه گوگل]مردم آنجا، کاملا پنهانی، ما را خیره می کنند

6. Caroline is in her late forties; she resembles a five-foot potato with black tufts of Raggedy Ann yarn for hair.
[ترجمه ترگمان]کارولین در اواخر چهل سالگی است، شبیه یک سیب زمینی با موهای سیاه و موهای سیاه مو Ann است
[ترجمه گوگل]کارولین در اواخر دهه 1960 است او شبیه یک سیب زمینی پنبه ای است که با طناب سیاه از Raggedy Ann رشته مو

7. Kelly is the sweetest thing I have ever seen, with a face like Raggedy Ann and ginger dreadlocks.
[ترجمه ترگمان]کلی قشنگ ترین چیزی است که تا به حال دیده ام، با صورتی مثل آن مو آن و زنجبیل
[ترجمه گوگل]کلی شیرین ترین چیزی است که تا به حال دیده ام، با چهره ای مانند Raggedy Ann و dreadlocks زنجبیل

8. No shops, barely any cars; no people to be seen, just wooden houses linked by raggedy paths.
[ترجمه ترگمان]هیچ فروشگاهی وجود نداشت، به ندرت ماشینی دیده می شد؛ کسی دیده نمی شد، فقط خانه های چوبی که با کوره راه ها به هم متصل شده بودند
[ترجمه گوگل]بدون مغازه، به سختی هر ماشین؛ هیچ کس دیده نمی شود، فقط خانه های چوبی با مسیرهای لکه دار ارتباط دارد

9. Persson better known to his global army of teen-age followers by his Internet handle, Notch has a raggedy, un-marketed charm.
[ترجمه ترگمان]پرسون برای ارتش جهانی او از پیروان دوران نوجوانی اش با دسته اینترنت اش بهتر شناخته شده است
[ترجمه گوگل]Persson بیشتر به ارتش خود را از پیروان نوجوانان توسط اینترنت خود را شناخته شده، Notch دارای جذابیت غرق شده، بدون مارک


کلمات دیگر: