کلمه جو
صفحه اصلی

sceptical


معنی : دیر باور
معانی دیگر : شکاک، کم باور، ایراد گیر، منکر رسیدن بعلم یقین

انگلیسی به فارسی

شکاک،کم باور،ایراد گیر،منکر رسیدن بعلم یقین


شکاکانه، دیر باور


انگلیسی به انگلیسی

• doubtful, hesitant
if you are sceptical about something, you have doubts about it.

مترادف و متضاد

دیر باور (صفت)
incredulous, unbelieving, sceptical, skeptical

جملات نمونه

1. They remained openly sceptical about her promises of improvement.
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا نسبت به وعده های بهبود او بدبین بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد وعده های بهبود خود شکیبایی داشتند

2. They should be sceptical of exaggerated claims for what such courses can achieve.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید نسبت به ادعاهای گزافه گویی درباره آنچه که چنین دوره هایی می توانند به آن دست یابند، تردید دارند
[ترجمه گوگل]آنها باید از ادعاهای بیش از حد برای آنچه که این دوره ها می توانند دست یابند، شکاک باشند

3. Other archaeologists are sceptical about his findings.
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان دیگر در مورد یافته های او تردید دارند
[ترجمه گوگل]سایر باستان شناسان در مورد یافته های او شک و تردید دارند

4. I'm extremely sceptical about what I read in the press.
[ترجمه ترگمان]به آنچه در مطبوعات خوانده ام، شدیدا شک دارم
[ترجمه گوگل]من در مورد آنچه که در مطبوعات می خوانم بسیار تردید دارم

5. Many were sceptical as to whether the plan would succeed.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها تردید داشتند که آیا این برنامه موفق خواهد شد یا خیر
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها شک داشتند که آیا این طرح موفق خواهد بود

6. He is very sceptical about the value of rote learning.
[ترجمه ترگمان]او در مورد ارزش یادگیری rote بسیار بدبین است
[ترجمه گوگل]او درباره ارزش یادگیری رباط بسیار تردید دارد

7. I'm rather sceptical about their professed sympathy for the poor.
[ترجمه ترگمان]من نسبت به ابراز همدردی آن ها نسبت به فقرا بدبین هستم
[ترجمه گوگل]من نسبت به همدردی اعترافآمیز آنها نسبت به فقرا شکیبایی ندارم

8. The experi-ence has left him sceptical about efforts at conciliation.
[ترجمه ترگمان]شرکت experi (ence)او را در مورد تلاش ها در سازش، شکاک کرده است
[ترجمه گوگل]این تجربه او را در مورد تلاش در مصالحه خلع سلاح کرده است

9. The public remain sceptical of these claims.
[ترجمه ترگمان]مردم نسبت به این ادعاها بدبین هستند
[ترجمه گوگل]مردم از این ادعاها شکایت دارند

10. His eyes held a sceptical gleam.
[ترجمه ترگمان]چشمانش بارقه ای از بی اعتمادی را در چشمانش نگه داشت
[ترجمه گوگل]چشمان او یک زرق و برق تردید داشت

11. Environmental groups are sceptical of the government's claims.
[ترجمه ترگمان]گروه های زیست محیطی در مورد ادعاهای دولت تردید دارند
[ترجمه گوگل]گروه های محیط زیست از ادعاهای دولت تردید دارند

12. He is highly sceptical of the reforms.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به اصلاحات بسیار بدبین است
[ترجمه گوگل]او از اصلاحات بسیار تردید دارد

13. 'You can trust me,' he said. Jane looked sceptical.
[ترجمه ترگمان]گفت: می تونی به من اعتماد کنی جین مشکوک به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او گفت: 'شما می توانید به من اعتماد کنید ' جین شگفت انگیز نگاه کرد

14. Many experts remain sceptical about/of his claims.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان در مورد ادعاهای او تردید دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از متخصصان در مورد ادعاهایش شکایت دارند

15. My assurances don't satisfy him: he's still sceptical.
[ترجمه ترگمان]اطمینان من او را راضی نمی کند؛ هنوز هم شک دارد
[ترجمه گوگل]تضمین های من او را برآورده نمی کند، او هنوز شکاک است

پیشنهاد کاربران

شک و شبهه

مشکوک

تردیدآمیز

شکاک

دیر باور، محتاط و مشکوک ،
Not easily convinced


شکاک! مشکوک چیز دیگس

At the start of the film I was a bit sceptical

مردد , شکاک

# Many experts remain sceptical about his claims
# I'm a bit sceptical about his chances of success
# I've always been sceptical about alternative therapies


کلمات دیگر: