کلمه جو
صفحه اصلی

railway


معنی : خط اهن، راه اهن، وابسته به راه اهن
معانی دیگر : راه آهن (رجوع شود به: railroad)

انگلیسی به فارسی

خط اهن، راه آهن، وابسته به راه آهن


راه آهن، راه اهن، خط اهن، وابسته به راه اهن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a railroad system, esp. one operating over short distances using light equipment.
مشابه: rail

- The Union Pacific railway is one of the largest in the U.S.
[ترجمه ترگمان] راه آهن اقیانوس آرام یکی از بزرگ ترین راه آهن ایالات متحده آمریکا است
[ترجمه گوگل] راه آهن اتحادیه اقیانوس آرام یکی از بزرگترین در ایالات متحده است

(2) تعریف: any line of rail tracks.

- It was an extraordinary feat to lay the railway through these mountains.
[ترجمه ترگمان] این کار بزرگی بود که خط آهن را در میان این کوه ها قرار می داد
[ترجمه گوگل] این یک شاهکار فوق العاده بود که راه را از طریق این کوه ها راه اندازی کند

• railroad, train track, path for a train made of parallel metal tracks
a railway is a route along which trains travel on steel rails.
a railway is also a company or organization that operates railway routes.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] راه آهن - خط آهن

مترادف و متضاد

خط اهن (اسم)
track, rail, railway

راه اهن (اسم)
road, railway, railroad

وابسته به راه اهن (صفت)
railway

جملات نمونه

1.
راه آهن

2. railway embankment
خاکریزی راه آهن

3. railway police
پلیس راه آهن

4. a railway crossing
گذرگاه راه آهن

5. a railway overpass
پل هوایی راه آهن

6. a railway tunnel
تونل راه آهن

7. a railway yard
تعمیرگاه راه آهن

8. the railway depot is in the south of the city
ایستگاه ترن در جنوب شهر است.

9. the railway loops around the mountain
راه آهن دور کوه حلقه می زند.

10. the railway runs parallel to the road
راه آهن با جاده موازی است.

11. this railway runs through a forest
این راه آهن از میان جنگل می گذرد.

12. this railway terminates in kerman
این خط آهن در کرمان خاتمه می یابد.

13. a double-track railway
راه آهن دو خطی

14. a second-class railway carriage
واگن درجه دو (راه آهن)

15. bombers targeted railway bridges
بمب افکن ها پل های راه آهن را هدف قرار دادند.

16. narrow gauge railway
خط آهن دارای ریل های نزدیک به هم،خط آهن باریک

17. chicago is a railway hub
شیکاگو قلبگاه خطوط راه آهن است.

18. rebel workers stormed the railway station
کارگران شورشی به ایستگاه راه آهن یورش بردند.

19. residential neighborhoods around the railway station
محله های مسکونی اطراف ایستگاه راه آهن

20. the bed of the railway
بستر (زیرسازی) راه آهن

21. they tried to make railway travel more attractive
کوشیدند مسافرت با ترن را جاذب تر کنند.

22. the buzzing hive at the railway station
انبوه پرسروصدای مردم در ایستگاه ترن

23. people were milling around in the railway station
در ایستگاه راه آهن مردم در هم می لولیدند.

24. the two towns are joined by railway
دو شهر توسط راه آهن به هم متصل شده اند.

25. The railway has nationalized in our country.
[ترجمه ترگمان]راه آهن در کشور ما ملی شده است
[ترجمه گوگل]راه آهن در کشور ما ملی شده است

26. Whatever you do, don't call a "railway enthusiast" a trainspotter?it's the ultimate insult.
[ترجمه ترگمان]هر کاری که می کنی، به یه \" \" \"برای\" trainspotter \" زنگ نزن؟ این توهین نهایی است
[ترجمه گوگل]هر آنچه که شما انجام می دهید، یک 'علاقه مندان راه آهن' را نمی خوانید؟ این توهین نهایی است

27. We cab to the railway station.
[ترجمه ترگمان]ما با تاکسی به ایستگاه راه آهن رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به ایستگاه راه آهن کابین

28. The travelers detrained at the railway station.
[ترجمه ترگمان]مسافران قطار در ایستگاه راه آهن به راه افتادند
[ترجمه گوگل]مسافران در ایستگاه راه آهن بیرون رانده شدند

29. Such speed of travel was unimaginable before the railway age.
[ترجمه ترگمان]این سرعت سفر قبل از عصر راه آهن غیرقابل تصور بود
[ترجمه گوگل]چنین سرعت سفر تا قبل از سنسور راه آهن غیر قابل تصور بود

30. The railway is still under construction.
[ترجمه گوگل] این خط آهن هنوز در دست احداث است.
[ترجمه ترگمان]این خط آهن هنوز در دست ساخت است
[ترجمه گوگل]راه آهن هنوز در حال ساخت است

پیشنهاد کاربران

راه آهن . خط آهن

راه عشق

ایسگاه

We open on an empty hall. It appears to be an old railway waiting room

راه آهن


کلمات دیگر: