1. Chairs which are older than one hundred years are scarce.
صندلی هایی که بیش از صد سال قدمت دارند، کمیاب هستند
2. Because there is little moisture in the desert, trees are scarce.
به خاطر اینکه در بیابان رطوبت کمی وجود دارد، درختان خیلی کمیابند
3. How scarce are good cooks?
آشپزهای خوب چقدر کم اند
4. fuel was scarce during the war
در طول جنگ سوخت کمیاب بود.
5. peyman collects scarce stamps
پیمان تمبرهای کمیاب را گردآوری می کند.
6. make oneself scarce
(عامیانه) کم پیدا شدن،رفتن،جیم شدن،فلنگ را بستن
7. onions have once again been scarce for sometime
مدتی است که دوباره پیاز نایاب شده است.
8. his paintings have now become quite scarce
نقاشی های او اکنون بسیار کمیاب شده اند.
9. fruits are cheap when they are plentiful and expensive when they are scarce
میوه ها در هنگام فراوانی ارزان و در زمان کمیابی گران هستند.
10. Their is something that is much more scarce, something rarer than ability. It is the ability to recognize.
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی هستند که بسیار کمیاب است، چیزی بیش از توانایی این توانایی تشخیص آن است
[ترجمه گوگل]آنها چیزهایی هستند که بسیار کمیاب هستند، چیزی کمتر از توانایی این توانایی شناختن است
11. Tea and sugar were scarce and were rationed during the war.
[ترجمه ترگمان]چای و شکر کمیاب بودند و در طول جنگ جیره بندی شدند
[ترجمه گوگل]چای و شکر کمیاب نبودند و در طول جنگ به شدت کاهش یافتند
12. Food and fuel were scarce in this region.
[ترجمه سارا] غذا و سوخت توی این منطقه کمیاب بود.
[ترجمه ترگمان]غذا و سوخت در این منطقه کمیاب بودند
[ترجمه گوگل]غذا و سوخت در این منطقه کم است
13. Now that oil is scarce, the fate of the motor car is uncertain.
[ترجمه ترگمان]حالا که نفت کمیاب است، سرنوشت ماشین موتور نامطمئن است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نفت کم است، سرنوشت موتور خودرو نامشخص است
14. Many natural materials are becoming scarce.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مواد طبیعی در حال کمیاب شدن هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد طبیعی در حال کم شدن هستند
15. Why is full-frontal male nudity still so scarce in films?
[ترجمه ترگمان]چرا برهنگی مرد در فیلم هنوز خیلی کمیاب است؟
[ترجمه گوگل]چرا برهنگی مردانه کامل در فیلم ها تاکنون کم است؟
16. It was wartime and food was scarce.
[ترجمه ترگمان]زمان جنگ بود و غذا کمیاب بود
[ترجمه گوگل]این زمان جنگ بود و غذا کمیاب بود
17. With jobs so scarce, many young people spend long hours with little to do but drink and stew.
[ترجمه ترگمان]با وجود مشاغل زیاد، بسیاری از جوانان ساعات طولانی را با صرف غذا و غذا صرف می کنند
[ترجمه گوگل]با مشاغل بسیار کم، بسیاری از جوانان ساعت ها طول می کشد تا کمی کار کنند، اما نوشیدن و سرخ کردن
18. The food was scarce during the war.
[ترجمه ترگمان]غذا در زمان جنگ کمیاب بود
[ترجمه گوگل]غذا در طول جنگ کم بود
19. Bear in mind that petrol stations are scarce in the more remote areas.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که پمپ های بنزین در مناطق دورتر نایاب هستند
[ترجمه گوگل]در نظر داشته باشید که ایستگاه های بنزین در مناطق دور افتاده کم است
20. I decided it was time to make myself scarce.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که وقتش است که خودم را گم کنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم وقت آن رسیده که خودم را کمیاب کنم
21. Details of the accident are scarce.
[ترجمه ترگمان]جزئیات این حادثه نادر هستند
[ترجمه گوگل]جزئیات حادثه کمیاب است