کلمه جو
صفحه اصلی

rated


معنی : مجاز، ارزیابی شده
معانی دیگر : ارزیابی شده، مجاز

انگلیسی به فارسی

ارزیابی شده، مجاز


دارای رتبه، مجاز، ارزیابی شده


دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] نامی، اسمی
[ریاضیات] متزاید

مترادف و متضاد

مجاز (صفت)
free, admissible, allowable, allowed, permissible, licensed, permissive, lawful, admittable, tropologic, licit, rated

ارزیابی شده (صفت)
rated

جملات نمونه

1. jobs are rated according to pay
شغل ها را برحسب حقوق رده بندی می کنند.

2. they are rated among the best wrestlers
آنها در زمره ی بهترین کشتی گیران محسوب می شوند.

3. He is highly rated as a poet.
[ترجمه ترگمان]او به شدت به عنوان یک شاعر شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شاعر به شدت رتبه بندی شده است

4. Her latest film is classified/rated PG.
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او classified \/ rated است
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او طبقه بندی شده / رتبه بندی PG است

5. They rated their daily coal output at about 100 tons.
[ترجمه ترگمان]آن ها میزان تولید زغال سنگ روزانه خود را حدود ۱۰۰ تن تخمین زدند
[ترجمه گوگل]آنها تولید برق روزانه خود را در حدود 100 تن را ارزیابی کردند

6. We rated his fortune at about one hundred thousand dollars.
[ترجمه ترگمان]ثروت او را در حدود یک صد هزار دلار ارزیابی کردیم
[ترجمه گوگل]ما ثروت خود را در حدود یکصد هزار دلار ارزش گذاری کردیم

7. The manager rated him soundly and then dismissed him.
[ترجمه ترگمان]مدیر به آرامی او را برانداز کرد و بعد او را مرخص کرد
[ترجمه گوگل]مدیر او را به طور قابل توجهی ارزیابی کرد و سپس او را رد کرد

8. Her husband often rated at her, but he loved her none the less.
[ترجمه ترگمان]شوهرش اغلب او را برانداز می کرد، اما او را کم تر دوست می داشت
[ترجمه گوگل]شوهر او اغلب او را ارزیابی می کند، اما او هرگز او را دوست ندارد

9. Rhodes is currently rated the top junior player in the country.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر رودس به عنوان بهترین بازیکن برتر در کشور شناخته می شود
[ترجمه گوگل]رودز در حال حاضر بهترین بازیکن جوان در کشور است

10. My property was rated at 200 dollars per year.
[ترجمه ترگمان]ملک من در هر سال ۲۰۰ دلار تخمین زده شد
[ترجمه گوگل]اموال من به 200 دلار در سال برآورد شد

11. This building was rated at £000 a year.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به قیمت ۱۰۰۰ پوند در سال تخمین زده شد
[ترجمه گوگل]این ساختمان به � 000 در سال امتیاز داده شد

12. They rated him highly as a colleague.
[ترجمه ترگمان]ان ها او را به عنوان یک هم کار ارزیابی کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک همکار ارزیابی کردند

13. A large number of people rated him as one of the greatest scientists of the world.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم او را به عنوان یکی از بزرگ ترین دانشمندان جهان در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردم او را به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان شناختند

14. The film is rated R for language and adult themes.
[ترجمه ترگمان]این فیلم R را برای موضوعات بزرگسالان و بزرگسالان رتبه بندی می کند
[ترجمه گوگل]این فیلم برای زبان و تم های بزرگسال رتبه بندی شده است

15. She is currently rated number two in the world.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در رتبه دو در دنیا قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر دارای رتبه دوم در جهان است

پیشنهاد کاربران

رتبه بندی شده رده بندی شده

rated ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: درجه‏بندی شده
تعریف: مربوط به درجه‏بندی کیفیت یک مجموعه


کلمات دیگر: