کلمه جو
صفحه اصلی

quarterly


معنی : بطور چهار گانه
معانی دیگر : هر سه ماه یک بار، هر سال چهار بار، سه ماهه، مشتمل بر یک چهارم (از هر چیز)، ربعی، چارکی، سه ماه یکبار، سه ماه به سه ماه

انگلیسی به فارسی

سه ماهه،سه ماه یکبار،سه ماه به سه ماه


سه ماهه، بطور چهار گانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: happening or appearing four times a year, esp. at the end of each three-month period.

- quarterly payments
[ترجمه ترگمان] پرداخت های فصلی
[ترجمه گوگل] پرداخت سه ماهه

(2) تعریف: comprising or concerning four parts or any one of them.
اسم ( noun )
حالات: quarterlies
• : تعریف: a magazine or the like that is published four times a year.
قید ( adverb )
• : تعریف: once every three months.

- They are paid quarterly.
[ترجمه ترگمان] آن ها هر سه ماه یک بار پرداخت می شوند
[ترجمه گوگل] آنها سه ماهه پرداخت می شوند

• periodical which is published four times a year
occurring every three months, taking place four times a year
four times a year, once every three months
if something happens quarterly, it happens regularly four times a year, at intervals of three months.

مترادف و متضاد

بطور چهارگانه (قید)
quarterly

جملات نمونه

1. quarterly wages
مزد سه ماهه

2. a quarterly report to shareholders
گزارش سه ماهه به سهام داران

3. the winter number of this quarterly magazine
شماره ی زمستانی این مجله ی سه ماهه

4. There is a quarterly standing charge.
[ترجمه ترگمان]یه quarterly هست که باید انجام بشه
[ترجمه گوگل]یک بار هزینه یک ماهه وجود دارد

5. Look, this is our company's quarterly bulletin.
[ترجمه ترگمان] ببین، این اعلامیه هفتگی شرکته
[ترجمه گوگل]ببخشید، این بولتن سه ماهه شرکت ما است

6. She has edited the media studies quarterly, Screen.
[ترجمه ترگمان]او مطالعات رسانه ای را هر سه ماه یکبار ویرایش کرده است
[ترجمه گوگل]او مطالعات رسانه ای را به صورت سه ماهه، صفحه نمایش ویرایش کرده است

7. In 1987 Congressional Quarterly published a series of guidebooks to American politics.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۷، فصلنامه کنگره منتشر کرد و مجموعه ای از کتاب های راهنما را برای سیاست های آمریکا منتشر کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1987، مجله ی کنگره یک سری از کتاب های راهنمای سیاست آمریکا را منتشر کرد

8. This magazine comes out quarterly.
[ترجمه ترگمان]این مجله به هر سه ماه میرسه
[ترجمه گوگل]این مجله به صورت سه ماهه منتشر می شود

9. Our club has quarterly meetings.
[ترجمه ترگمان]کلاب ما چند بار ملاقات با هم داره
[ترجمه گوگل]باشگاه ما جلسات سه ماهه دارد

10. We publish a quarterly journal.
[ترجمه ترگمان] ما مجله quarterly رو منتشر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مجله سه ماهه منتشر میکنیم

11. They have announced the quarterly dividend on the shares.
[ترجمه ترگمان]آن ها سهام سه ماهه سهام را اعلام کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها سود سهام سه ماهه را اعلام کرده اند

12. I receive quarterly bank statements.
[ترجمه ترگمان]من اظهارنامه های بانکی سه ماهه را دریافت می کنم
[ترجمه گوگل]من اظهارنامه های سه ماهانه بانک را دریافت می کنم

13. The report breaks out quarterly profits and losses.
[ترجمه ترگمان]این گزارش سود و ضرر را به سه ماه کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این گزارش سود و زیان سه ماهه را از بین می برد

14. Clients normally pay fees in advance, monthly, quarterly, or yearly.
[ترجمه ترگمان]مشتریان معمولا هزینه را از قبل، ماهیانه، فصلی یا سالانه پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]مشتریان به طور معمول هزینه ها را از قبل، ماهانه، سه ماهه یا سالانه پرداخت می کنند

15. Three years later, it reported its worst quarterly loss ever and laid off 16 percent of its work force.
[ترجمه ترگمان]سه سال بعد، بدترین افت فصلی خود را گزارش داد و ۱۶ درصد از نیروی کار خود را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]سه سال بعد، آن را بدترین ضایعات سه ماهه خود را گزارش کرد و 16 درصد از نیروی کار خود را از دست داد

a quarterly report to shareholders

گزارش سه‌ماهه به سهام‌داران


quarterly wages

مزد سه‌ماهه


پیشنهاد کاربران

فصل نامه

فصلی


هر سه ماه یکبار
فصلی

Quarterly meetings and evaluations


کلمات دیگر: