کلمه جو
صفحه اصلی

quantifiable


معنی : قابل سنجش یا تعیین
معانی دیگر : قابل سنجش یا تعیین

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of being measured or counted, or of being conceived in terms of amount.

- Unlike income, happiness is not quantifiable.
[ترجمه مرتضی] علارغم درامد پایین خوشبختی را نمی توان اندازه گرفت
[ترجمه ترگمان] بر خلاف درآمد، خوشبختی قابل سنجش نیست
[ترجمه گوگل] بر خلاف درآمد، خوشبختی قابل اندازه گیری نیست

• having an expressible quantity; having a determinable quantity
if something is quantifiable, it can be measured in objective terms.

مترادف و متضاد

قابل سنجش یا تعیین (صفت)
quantifiable

جملات نمونه

1. A clearly quantifiable measure of quality is not necessary.
[ترجمه ترگمان]یک معیار کاملا قابل اندازه گیری از کیفیت لازم نیست
[ترجمه گوگل]اندازه گیری کیفی قابل اندازه گیری از کیفیت لازم نیست

2. Second, quantifiable psychometric information can provide a useful baseline from which to work, and from which progress can be measured.
[ترجمه ترگمان]دوم، اطلاعات psychometric قابل سنجش می توانند یک اساس مفید برای کار کردن فراهم کنند و از آن پیشرفت را می توان اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]دوم اینکه اطلاعات روان سنجی قابل اندازه گیری می تواند یک پایگاه پایه ای مفید برای کار فراهم آورد و از آن پیشرفت می تواند اندازه گیری شود

3. Non-financial ratios indicate the relationship between quantifiable pieces of information, and may or may not be expressed in percentages.
[ترجمه ترگمان]نسبت های مالی غیر مالی نشان دهنده رابطه بین اجزای قابل اندازه گیری از اطلاعات هستند و ممکن است در درصد بیان شوند
[ترجمه گوگل]نسبت های غیر مالی نشان دهنده ارتباط بین قطعات محاسبه شده اطلاعات می باشد و ممکن است یا نمی تواند در درصد بیان شود

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. These behavior patterns are observable and quantifiable, and they repeat themselves with statistical reliability.
[ترجمه ترگمان]این الگوهای رفتاری قابل مشاهده و قابل اندازه گیری هستند و آن ها خود را با قابلیت اطمینان اماری تکرار می کنند
[ترجمه گوگل]این الگوهای رفتاری قابل مشاهده و قابل سنجش هستند و خود را با قابلیت اطمینان آماری تکرار می کنند

6. The attributes are classified into quantifiable attributes, on - off attributes and non - quantifiable attributes.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها به ویژگی های قابل اندازه گیری، ویژگی های برجسته و ویژگی های غیر قابل اندازه گیری طبقه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]صفات به ویژگی های قابل اندازه گیری، ویژگی های خاموش و ویژگی های غیر قابل اندازه گیری طبقه بندی می شوند

7. Internet advertising advantage: widespread, high - capacity, dynamic, quantifiable and economy.
[ترجمه ترگمان]مزیت تبلیغات اینترنتی: گسترده، ظرفیت بالا، پویا، قابل سنجش و اقتصادی
[ترجمه گوگل]استفاده از تبلیغات اینترنتی گسترده، ظرفیت بالا، پویا، قابل سنجش و اقتصاد است

8. EF's thorough language assessment provides quantifiable results before, during and after your training program.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی زبان جامع EF، قبل و بعد از برنامه آموزشی، نتایج قابل شمارش را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]ارزیابی دقیق زبان EF باعث نتایج قابل اندازه گیری قبل، در طی و پس از برنامه آموزشی شما می شود

9. Most quantifiable attributes in a specification table are the maximum the machine is capable of.
[ترجمه ترگمان]اکثر ویژگی های قابل شمارش در جدول استاندارد ویژگی حداکثر توانایی ماشین هستند
[ترجمه گوگل]بیشترین ویژگی های محاسبه شده در یک جدول مشخصات، حداکثر توانایی دستگاه است

10. Table 1 lists the quantifiable attributes and are specified as a maximum in a specification table.
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ ویژگی های قابل اندازه گیری را نشان می دهد و به عنوان یک ماکزیمم در جدول استاندارد ویژگی مشخص می شود
[ترجمه گوگل]جدول 1 ویژگی های قابل اندازه گیری را لیست می کند و به عنوان حداکثر در یک جدول مشخصات تعیین می شود

11. The quantifiable valuation method of LDH is easy to be utilized.
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توان از روش ارزیابی قابل اندازه گیری استفاده کرد
[ترجمه گوگل]روش ارزشیابی قابل اندازه گیری LDH آسان است

12. Quantifiable technical ability is a primary attribute that gets a person hired as a software developer.
[ترجمه ترگمان]توانایی تکنیکی Quantifiable یک ویژگی اولیه است که فرد را به عنوان یک توسعه دهنده نرم افزار استخدام می کند
[ترجمه گوگل]توانایی فنی کوانتومی یک ویژگی اولیه است که شخصی را به عنوان یک توسعه دهنده نرم افزار استخدام می کند

13. Your company discloses quantifiable targets and achievements on green purchasing.
[ترجمه ترگمان]شرکت شما اهداف و دستاوردهای قابل اندازه گیری در خرید سبز را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شرکت شما اهداف قابل اندازه گیری و دستاوردهای خرید سبز را افشا می کند

14. This input, while not quantifiable, can provide help the researcher better understand the participants'and reactions.
[ترجمه ترگمان]این ورودی، در حالی که قابل اندازه گیری نباشد، می تواند به محقق برای درک بهتر شرکت کنندگان و واکنش ها کمک کند
[ترجمه گوگل]این ورودی، در حالی که قابل اندازه گیری نیست، می تواند کمک به محقق را در درک واکنش ها و شرکت کنندگان بهتر کند

15. The cost of unemployment to the government is quite easily quantifiable.
[ترجمه ترگمان]هزینه بیکاری به دولت کاملا قابل سنجش است
[ترجمه گوگل]هزینه بیکاری به دولت کاملا قابل سنجش است

پیشنهاد کاربران

قابل سنجش

قابل کمی کردن یا قابل کمی شدن، قابل نشان دادن باعدد ورقم

قابل سنجش یا تعیین


کلمات دیگر: