کلمه جو
صفحه اصلی

radish


معنی : تربچه، برگ یا علف تربچه
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، تربچه (raphanus sativus از خانواده ی crucifer)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) تربچه، برگ یا علف تربچه


انگلیسی به انگلیسی

• type of bitter-tasting edible root from the mustard family; plant that produces this root
a radish is a small red or white root vegetable which is eaten raw in salads.

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of a group of herbs of the cabbage family that have a pungently flavored, crisp, edible root.

(2) تعریف: the root of such a plant used as food or as a condiment.

مترادف و متضاد

تربچه (اسم)
radish

برگ یا علف تربچه (اسم)
radish

جملات نمونه

1. She carved a flower out of a radish.
[ترجمه ترگمان]یک گل از تربچه اویزان کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک گل از تربچه حک شده

2. Sow the radish seeds thinly.
[ترجمه ترگمان]دانه های تربچه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]دانه های تربچه را بچرخانید

3. I decided Radish had better go boating.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که بهتر است بروم قایقرانی
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم که تربچه را بهتر بچرخانم

4. I leant against the mulberry tree clutching Radish in my fist and had a bit of a cry there.
[ترجمه ترگمان]به درخت توت سفید تکیه دادم و دستم را مشت کردم و کمی گریه کردم
[ترجمه گوگل]من در برابر درخت توت فرنگی گیر کرده را ترجیح می دهم در مشت من و کمی گریه در آنجا وجود دارد

5. I don't think I've ever seen Radish so excited.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم تا به حال این قدر هیجان زده دیده باشم
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم که من تا به حال رادیک را بسیار هیجان زده کرده ام

6. Continue to sow salads like lettuce, radish and spring onion for cropping in late summer.
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن سالاد مانند کاهو، تربچه و پیاز برای cropping در اواخر تابستان ادامه دهید
[ترجمه گوگل]همچنان در اواخر تابستان سالاد هایی مانند کاهو، تربچه و پیاز بهاره می برید

7. He tucks me up and he tucks Radish up too, and he kisses both our noses which makes me giggle again.
[ترجمه ترگمان]من را به هم می زند و هم آن را به هم می زند و هم noses را می بوسد و هر دو بینی خود را می بوسد که باعث می شود دوباره خنده ام بگیرد
[ترجمه گوگل]او به من تسلی می دهد و او را نیز تربچه می کند، و او هر دو بینی خود را که بوسیله من دوباره خندیدن را بوسه می کند

8. The garden would be fairyland for Radish.
[ترجمه ترگمان]باغ برای Radish سرزمین پریان است
[ترجمه گوگل]باغ می تواند جایگاه رادیک را به نمایش بگذارد

9. I get in the bath and Radish gets in with me and floats about as merry as a little duck.
[ترجمه ترگمان]من میرم تو حموم و Radish با من میاد و مثل یه اردک راه می ره
[ترجمه گوگل]من در حمام می روم و تربچه با من در می آید و به عنوان یک اردک کوچک جالب می شود

10. Radish and I grin at each other.
[ترجمه ترگمان]من و Radish به یکدیگر لبخند می زنیم
[ترجمه گوگل]تربچه و من یکدیگر را میبندیم

11. “A Bird of Paradise”. Green radish, carrot, pumpkin.
[ترجمه ترگمان]\"پرنده بهشت\" سس سبز، هویج، کدوتنبل
[ترجمه گوگل]'پرنده بهشت' تربچه سبز، هویج، کدو تنبل

12. Seedlings of parsnip, carrot, beetroot and radish must fight off slugs, and weeds also need checking, hoeing them as they grow, to leave the pests nowhere to hide.
[ترجمه ترگمان]seedlings از parsnip، carrot، beetroot و تربچه باید با حلزون سر و کار داشته باشند، و علف های هرز هم به چک کردن آن ها نیاز دارند، تا وقتی که رشد می کنند، آن ها را hoeing، تا آفات را در هیچ کجا پنهان نکنند
[ترجمه گوگل]جوانه ها از هویج، هویج، چغندر و تربچه باید با ریزه ها کنار بیایند و علف های هرز نیز نیاز به چک کردن دارند، آنها را در حالی که رشد می کنند، برای از بین بردن آفات جایی نداشته باشند

13. In some places we have to put radish, lotus root, cockscomb, soybean shoot a class for materials with local characteristics.
[ترجمه ترگمان]در برخی از مکان هایی که ما باید radish، ریشه های نیلوفر آبی، cockscomb و سویا را برای مواد با ویژگی های محلی به یک کلاس شلیک کنیم
[ترجمه گوگل]در بعضی از نقاط ما باید یک ردیف تربچه، ریشه لوتوس، cockscomb، سویا را برای مواد با خصوصیات محلی بکاریم

14. People in Shandong province like eating radish as fruit from long ago.
[ترجمه ترگمان]مردم در استان شاندونگ مانند خوردن میوه از دیرباز به عنوان میوه عمل می کردند
[ترجمه گوگل]افرادی که در استان شاندونگ هستند، مدت ها پیش از خوردن تربچه به عنوان میوه استفاده می کنند

15. A spicy, sharp - tasting radish was exactly what her stomach craved.
[ترجمه ترگمان]یک تربچه تند و تند، دقیقا چیزی بود که شکمش را می طلبید
[ترجمه گوگل]ترشی تند و تند - دقیقا همان چیزی بود که معده اش تمایل داشت

پیشنهاد کاربران

ترب یا تربچه.


کلمات دیگر: