کلمه جو
صفحه اصلی

taut


معنی : سفت، شق، کشیده، محکم بسته شده
معانی دیگر : (طناب یا سیم و غیره) کشیده، تنگ، (عضلات و اعصاب) پرتنش، فشرده، مرتب، منظم، تروتمیز، رفت و روب شده، محکم کشیدن، مات کردن، درهم پیچیدن، محکم بسته شده مثل طناب دور یک بسته

انگلیسی به فارسی

سفت، شق، محکم کشیدن، کشیده، مات کردن، درهم پیچیدن، محکم بسته شده (مثل طناب دور یک بسته)


تپش، محکم بسته شده، کشیده، سفت، شق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: tauter, tautest
مشتقات: tautly (adv.), tautness (n.)
(1) تعریف: tightly drawn, pulled, or stretched; not slack.
مترادف: drawn, stretched, tense, tight
متضاد: loose, slack
مشابه: pulled, rigid, strained

- That tightrope is too taut.
[ترجمه ترگمان] اون طناب خیلی محکم - ه
[ترجمه گوگل] این تنگستن خیلی ضعیف است

(2) تعریف: showing tension or strain.
مترادف: strained, stressed, tense, tight
متضاد: relaxed
مشابه: rigid, uptight

- taut lips
[ترجمه ترگمان] لب هایش را به هم فشرد
[ترجمه گوگل] لب های تاتو

(3) تعریف: in good condition or order; tidy; efficient.
مترادف: efficient, orderly, tidy, well-ordered
مشابه: neat, organized, shipshape, snug, tight

- Good machinists run taut shops.
[ترجمه ترگمان] machinists خوب مغازه ها را اداره می کنند
[ترجمه گوگل] ماشین های خوب ماشین های توت را اجرا می کنند

• tense, stressed, nervous; organized, trim, tidy
something that is taut is stretched very tight.
someone who is taut is very tense and worried.
if a piece of writing or a film is taut, it is very concentrated and controlled, with no unnecessary or irrelevant details.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] محکم بسته، کشیده، محکم کشیده

مترادف و متضاد

سفت (صفت)
firm, able-bodied, stiff, horny, hard, rigid, fast, solid, dense, tough, tight, tenacious, thick, ironclad, stark, burly, brawny, beefy, chopping, tense, taut, wiry, hard-boiled, muscle-bound

شق (صفت)
stiff, tough, wooden, stout, taut, inelastic

کشیده (صفت)
long, extensive, linear, tense, oblong, taut

محکم بسته شده (صفت)
stringent, taut

rigid, tight


Synonyms: close, firm, flexed, snug, stiff, strained, stressed, stretched, tense, tightly drawn, trim, unyielding


Antonyms: droopy, flabby, loose, slack


جملات نمونه

1. taut nerves
اعصاب تحت فشار

2. a taut ship
کشتی تروتمیز

3. a taut smile
لبخند زورکی

4. a bowstring must be taut
زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.

5. The skin of the drum is taut.
[ترجمه ترگمان]پوست طبل سخت است
[ترجمه گوگل]پوست درام تپش است

6. The clothes line is pulled taut and secured.
[ترجمه ترگمان]صف لباس ها محکم و محکم کشیده می شود
[ترجمه گوگل]خط لباس کشیده شده و امن است

7. Her body went as taut as a bowstring.
[ترجمه ترگمان]بدنش مثل زه کمان سفت شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او به عنوان یک تار و پود چسبیده بود

8. His skin was stretched taut across his cheekbones.
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پوست او در سراسر گونه هایش تیره بود

9. Exercise helps your muscles to stay taut.
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن به ماهیچه ها کمک می کند که محکم بمانند
[ترجمه گوگل]ورزش به عضلات شما کمک می کند تا باقی بمانند

10. His skin was stretched taut over his cheekbones.
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پوست او بر گونه هایش تکان می خورد

11. She began to hear her own taut, shallow breathing.
[ترجمه ترگمان]شروع به شنیدن نفس های منظم و عمیق خود کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به شنیدن نفس نفس نفس زدن کرد

12. Ben sat up quickly, his face taut and terrified.
[ترجمه ترگمان]بن به سرعت نشست، چهره اش سخت و وحشت زده بود
[ترجمه گوگل]بن به سرعت صاف شد، چهره اش تکان داد و وحشت زده شد

13. It's described here as a taut, psychological thriller.
[ترجمه ترگمان]در اینجا به عنوان یک فیلم مهیج و روانی توصیف می شود
[ترجمه گوگل]این در اینجا به عنوان یک هیجان روان شناختی تند، توصیف شده است

14. Catherine looked upset, her face taut.
[ترجمه ترگمان]کاترین ناراحت و ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]کاترین ناراحت شد، چهره اش را تکان داد

15. Try to keep the lead taut, as it will help your puppy to learn.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید سرب را محکم نگه دارید چون به توله سگ تان برای یادگیری کمک می کند
[ترجمه گوگل]سعی کنید به نگه داشتن سر و صدا، به عنوان آن را به توله سگ خود را به یادگیری کمک کند

16. The rope was stretched taut.
[ترجمه ترگمان]طناب محکم کشیده شد
[ترجمه گوگل]طناب کشیده شده بود

17. His body was solid and taut.
[ترجمه ترگمان]بدنش محکم و سفت بود
[ترجمه گوگل]بدن او جامد و چرب بود

18. Her face was taut and pale.
[ترجمه ترگمان]چهره اش سخت و رنگ پریده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش تیره و تیره بود

19. The skin stretched taut over his cheekbones.
[ترجمه ترگمان]پوستش محکم روی گونه هایش کشیده شد
[ترجمه گوگل]پوست بیش از گونه های او بود

A bowstring must be taut.

زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.


a taut smile

لبخند زورکی


taut nerves

اعصاب تحت فشار


a taut ship

کشتی تروتمیز



کلمات دیگر: