کلمه جو
صفحه اصلی

salutary


معنی : سودمند، سلامت بخش، سالم ومغذی، درودی
معانی دیگر : تندرستی بخش

انگلیسی به فارسی

سالم ومغذی، سلامت بخش، سودمند، درودی


سلامتی، سودمند، سلامت بخش، سالم ومغذی، درودی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: salutarily (adv.), salutariness (n.)
(1) تعریف: having or intended to have a beneficial effect.
متضاد: deleterious
مشابه: beneficial, favorable, positive

- She was thankful for these salutary words of counsel.
[ترجمه ترگمان] از این سخنان سودمند و سودمند خود سپاسگزار بود
[ترجمه گوگل] او از این سخنان سلامت وکیل سپاسگزار بود

(2) تعریف: good for the health; healthful.
متضاد: deleterious, insalubrious
مشابه: healthy, salubrious, wholesome

- Swimming is salutary exercise.
[ترجمه ترگمان] شنا کردن یک ورزش سودمند است
[ترجمه گوگل] شنا ورزش استثنایی است
- Just breathe in that salutary mountain air!
[ترجمه ترگمان] نفس عمیق بکش!
[ترجمه گوگل] فقط در آن هوا کوهستان گرم نفس کشیدن!

• beneficial, advantageous; promoting good health, healthful
a salutary experience is good for you, even though it may seem difficult or unpleasant; a formal word.

مترادف و متضاد

سودمند (صفت)
good, available, useful, handy, subservient, conducive, advantageous, beneficial, lucrative, constructive, beneficent, commodious, salubrious, fructuous, instrumental, purposive, serviceable, salutary

سلامت بخش (صفت)
salutary

سالم و مغذی (صفت)
salutary

درودی (صفت)
salutary, salutatory

healthy


Synonyms: aiding, beneficial, fit, good, healing, healthful, nourishing, nutritious, restorative, salubrious, sound, tonic, well, wholesome


جملات نمونه

1. One of the most striking and salutary thing in Ameican life is the widespread study of law.
[ترجمه ترگمان]یکی از سودمندترین و سودمندترین چیز در زندگی Ameican مطالعه گسترده قانون است
[ترجمه گوگل]یکی از شگفت انگیز ترین و سلامت در زندگی Ameican، مطالعه گسترده ای از قانون است

2. The accident was a salutary reminder of the dangers of climbing.
[ترجمه ترگمان]این حادثه یک یادآور مفید از خطرات بالا رفتن بود
[ترجمه گوگل]این حادثه یک یادآوری سالم از خطرات صعود بود

3. This would have a salutary effect upon the health of the family.
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیری سودمند بر سلامت خانواده خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این امر تأثیری مثبت بر سلامت خانواده خواهد داشت

4. The accident is a salutary reminder of the dangers of climbing.
[ترجمه ترگمان]این حادثه یک یادآور مفید از خطرات بالا رفتن است
[ترجمه گوگل]این حادثه یک یادآوری سالم از خطرات صعود است

5. It was a salutary experience to be in the minority.
[ترجمه ترگمان]در اقلیت بودن تجربه ای سودمند بود
[ترجمه گوگل]این یک تجربه سالم بود که در اقلیت باشد

6. The team's defeat is a salutary warning before the World Cup.
[ترجمه ترگمان]شکست تیم قبل از جام جهانی یک هشدار سودمند است
[ترجمه گوگل]شکست تیم هشدار سلامت قبل از جام جهانی است

7. The plant proved salutary.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه سودمند واقع شد
[ترجمه گوگل]این گیاه سالم بود

8. Her fate should be a salutary lesson .
[ترجمه ترگمان] سرنوشت اون باید یه درس مفید باشه
[ترجمه گوگل]سرنوشت او باید یک درس سالم باشد

9. More simple salutary lessons were being learned in Britain too.
[ترجمه ترگمان]درس های بسیار ساده تری نیز در بریتانیا نیز تدریس می شد
[ترجمه گوگل]در بریتانیا نیز درس های ساده تر و سالم تر یاد گرفته شد

10. It is salutary to note the political involvement of even this reputedly other-worldly figure.
[ترجمه ترگمان]بسیار سودمند است که به مشارکت سیاسی حتی این رقم معروف هم اشاره کنیم
[ترجمه گوگل]خوشبختانه توجه به دخالت سیاسی این شخصیت به طور قابل ملاحظه ای دیگر دنیوی است

11. Dishonest people would now be free of the salutary fear which alloyed their admiration of the confiding temperament of tradesmen.
[ترجمه ترگمان]امروزه مردم از ترس salutary که از خلق و خوی confiding of لذت می برند، آزاد خواهند شد
[ترجمه گوگل]مردم ناسالم اکنون از ترس صلح آمیز آزاد می شوند که تحسین آنها بر سلامت اعتماد معامله گران است

12. This can be a very salutary experience.
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک تجربه بسیار مفید باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند یک تجربه بسیار سودمند باشد

13. Salutary, because I am made more aware of the advances made in developing the nursing role in health care.
[ترجمه ترگمان]Salutary، به این دلیل که بیشتر از پیشرفت های انجام شده در توسعه نقش پرستاری در مراقبت های بهداشتی آگاه هستم
[ترجمه گوگل]سالمندی، زیرا بیشتر از پیشرفت هایی که در توسعه نقش پرستاری در مراقبت های بهداشتی انجام می شود آگاهی بیشتری دارم

14. The Crabb incident is a salutary reminder that one should never believe anything a government says about an incident involving intelligence.
[ترجمه ترگمان]رویداد Crabb یک یادآور مفید است که هیچ کس نباید چیزی را باور کند که دولت در مورد حادثه مربوط به اطلاعات می گوید
[ترجمه گوگل]حادثه Crabb یک یادآوری خوشایند است که هرگز نباید به این باور برسد که دولت در مورد حادثهای که شامل اطلاعات است میگوید

15. Indeed, Evangelicals considered fear of death to be salutary.
[ترجمه ترگمان]در واقع، Evangelicals ترس از مرگ را در نظر گرفت که سودمند واقع شود
[ترجمه گوگل]در واقع، Evangelicals ترس از مرگ را در نظر داشت که سالم است

پیشنهاد کاربران

عبرت آموز، پندآموز، آموزنده

مؤثر، ثمربخش، نتیجه بخش


کلمات دیگر: