1. scare (or beat, etc. ) the hell out of someone
کسی را سخت ترساندن (یا زدن و غیره)
2. scare somebody into (or out of) something
با ترس و تهدید کسی را وادار به کاری (یا منصرف از کاری) کردن
3. scare somebody stiff
(عامیانه) از ترس زهره ترک کردن
4. scare the living daylight out of someone
حسابی ترساندن،زهره ی کسی را آب کردن
5. scare the living daylight out of someone
کسی را بسیار ترساندن (زهره ترک کردن)
6. scare the shit out (of someone)
(خودمانی) کسی را سخت ترساندن،زهره ترک کردن
7. scare up
(عامیانه) به سرعت گردآوری کردن،به تندی تولید کردن،به سرعت ارائه دادن
8. the scare caused people to flock to banks and take their money out
مردم از هول به بانک ها هجوم بردند و پول های خود را درآوردند.
9. war scare
وحشتزدگی به خاطر احتمال جنگ
10. you can't scare me with such threats!
با این تهدیدها نمی توانی مرا بترسانی !
11. he was hoping that the big dog would scare away thieves
امیدوار بود که آن سگ بزرگ دزدان را بترساند و منصرف کند.
12. He described talk of sackings as scare stories.
[ترجمه ترگمان]او صحبت از sackings را به عنوان داستان های ترسناک توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او توضیح داد که از دستگیری ها به عنوان داستان های ترسو تعریف شده است
13. Don't let the noise scare you; it's only the wind.
[ترجمه بانو] نزار سر و صدا بترسونتت . فقط باد است
[ترجمه ترگمان]نذار سر و صدا تو رو بترسونه، فقط باد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید سر و صدا ترساندن شما؛ فقط باد است
14. An all-star game might scare up a little interest.
[ترجمه ترگمان] یه بازی کاملا ستاره ای ممکنه یه ذره علاقه ش رو به وحشت بندازه
[ترجمه گوگل]یک بازی تمام ستاره ممکن است علاقه کمی به ترساندن داشته باشد
15. Despite last night's scare, it was business as usual in the White House today.
[ترجمه ترگمان]با وجود ترس دیشب، امروز مثل همیشه در کاخ سفید کار می کرد
[ترجمه گوگل]علی رغم ترساندن شب گذشته، امروز در کاخ سفید کار ساده ای بود
16. I'll see if I can scare up enough chairs for us all.
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که آیا می توانم برای همه خودمان یک صندلی خالی بکنم یا نه
[ترجمه گوگل]من می بینم که آیا می توانم صندلی های مناسب را برای همه ما ترسیم کنیم
17. They're just trying to scare us into letting out the secret.
[ترجمه ترگمان]اونا فقط دارن سعی می کنن ما رو بترسونن که این راز رو فاش کنن
[ترجمه گوگل]آنها فقط تلاش می کنند تا ما را به خاموش کردن راز بکشاند
18. Hardly a week goes by without some food scare being reported in the media.
[ترجمه ترگمان]هنوز یک هفته سپری نشده است که برخی از مواد غذایی در رسانه ها گزارش شود
[ترجمه گوگل]تقریبا یک هفته بدون هیچ گونه ترس از مواد غذایی در رسانه ها گزارش می شود
19. During the bomb scare, the customers were asked to proceed in an orderly fashion out of the shop.
[ترجمه ترگمان]در هنگام ترس از بمب، از مشتریان خواسته شد که به شیوه ای منظم از مغازه خارج شوند
[ترجمه گوگل]در طول ترساندن بمب، مشتریان خواسته شد که به طور مرتب از مغازه ادامه دهند