کلمه جو
صفحه اصلی

quondam


معنی : قبلی، مربوط به چندی قبل
معانی دیگر : (لاتین) سابق، اسبق، پیشین، سابق

انگلیسی به فارسی

( sometime former =) قبلی، مربوط به چندی قبل، سابق


کوندام، قبلی، مربوط به چندی قبل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having been in the past; former.
مشابه: former

- The quondam dictator was now in exile.
[ترجمه ترگمان] دیکتاتور quondam اکنون در تبعید بود
[ترجمه گوگل] دیکتاتور کوندام اکنون در تبعید بود

• past, former; onetime, ex

مترادف و متضاد

قبلی (صفت)
prior, former, previous, aforetime, past, foregone, fore, quondam

مربوط به چندی قبل (صفت)
linked with the past, quondam

جملات نمونه

1. a quondam friend
دوست پیشین

2. Comfort a rupture of afterward, teacher Xiao borrows quondam hike, time faced to hike, also close the dormitory door.
[ترجمه ترگمان]آسایش بعد از آن، Xiao Xiao hike quondam را قرض می گیرد، زمان رو به افزایش است، همچنین در خوابگاه را می بندد
[ترجمه گوگل]معلم شیائو، پس از شکستن راحتی، بعد از ظهر، به دنبال پیاده روی می رود

3. I like to present myself, I miss our quondam.
[ترجمه ترگمان]، دوست دارم خودمو معرفی کنم دلم واسه quondam تنگ شده
[ترجمه گوگل]من دوست دارم خودم را معرفی کنم، من از دستم برمی آیم

4. These quondam rulers of China have had a bad reputation abroad.
[ترجمه ترگمان]این حاکمان quondam چین شهرت بدی در خارج دارند
[ترجمه گوگل]این حاکمان کویندم چین شهرت بدی در خارج از کشور داشته اند

5. It's time to inhume the quondam and move above to a current tomorrow, " it says. "
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" زمان آن رسیده است که the ها را از بین ببریم و در بالا به یک روز جاری حرکت کنیم
[ترجمه گوگل]زمان آن است که یک کومدم را بکشیم و به فردا جاری برسیم ' '

6. Start in the quondam, an once pulled the small feet of Li Yuan to nowise and hand goes limply pluck out throw down.
[ترجمه ترگمان]در the شروع کنید، زمانی که پاهای کوچک خود را به سمت چپ سوق می دهد و دست خود را به نرمی به پایین پرتاب می کند
[ترجمه گوگل]از قوطی ها شروع کنید، یک بار یک پا کوچک از لی یوان را به بیرون می ریزید و دست می رود به آرامی از بین می رود

7. Su's sea don't be like this no very good?Everythings will be quondam.
[ترجمه ترگمان]دریا Su این طور نیست، خیلی خوب نیست؟ everythings will خواهد بود
[ترجمه گوگل]دریای سو مانند این نیست که خیلی خوب است؟ همه چیز خواهد شد quondam

8. A promenade down Shanghai's Nanjing Road took a guest quondam ill-lit tenements and microscopic shops.
[ترجمه ترگمان]یک گردش در جاده نانجینگ در شانگهای باعث شد تا یک مهمان اجاره ای کم نور و مغازه های کوچک دیده شود
[ترجمه گوگل]یک قدم زدن در جاده نانجینگ شانگهای، یک مجتمع غواصی مهماندار و مغازه های میکروسکوپی را به نمایش گذاشت

9. Now the antagonist whom we are all Huan cloud to believe in, the affair in quondam doesn't ambition at elevator.
[ترجمه ترگمان]حال کسی که همه چیز را باور می کند، کسی که همه چیز را باور می کند این است که در آسانسور به هیچ وجه جاه طلبی ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنتاگونیستی که همه ما آن را هوان ابر به اعتماد در، امور در Quondam در آسانسور بلند پروازانه نیست

10. As if I was seeing myself long ago cycle on the dream road. I was just feeling that I was seeing quondam self, seeing the future, seeing my kid.
[ترجمه ترگمان]انگار که خیلی وقت پیش خودم را در جاده رویا می دیدم من فقط احساس می کردم که دارم خودم را می بینم، چون آینده را می بینم، بچه خودم را می بینم
[ترجمه گوگل]همانطور که من خودم را خیلی زود در چرخه رویایی دیدم من فقط احساس کردم که خودم را می بینم، دیدن آینده، دیدن بچه من

11. There is manager Zhu to attend to the surname quondam finance division, Ms. Kong also came back to help his father immediately!
[ترجمه ترگمان]در حالی که ژو manager است که در شرکت در بخش مالی بخش مالی شرکت کند، خانم هنگ کنگ نیز بلافاصله برای کمک به پدرش بازگشته است
[ترجمه گوگل]مدیر زو برای حضور در بخش مالی quondam نام خانوادگی وجود دارد، خانم کنگ همچنین برای کمک به پدرش بلافاصله بازگشت

12. But a side kiss Yi for morning, but the vision fall on the man still sitting on the seat of host an on every cause and walked quondam.
[ترجمه ترگمان]اما یک طرف را برای امروز صبح ببوس، اما تصویر روی مردی که هنوز روی صندلی میزبان نشسته و در حال قدم زدن است روی صندلی می نشیند
[ترجمه گوگل]اما یک بوسه یی را برای صبح، اما چشم انداز بر روی مردی که هنوز در صندلی میزبان نشسته است، به هر علتی نشسته و قندم را می کشد

13. Drank one glass boiled water, I then arrange to deeply slept in the mattress quondam.
[ترجمه ترگمان]یک لیوان آب جوشید، سپس ترتیب دادم تا عمیقا در تشک mattress بخوابم
[ترجمه گوگل]یک لیوان آب جوش را نوشیدم، سپس آن را به طور عمیق در کوندام تشک گذاشتم

14. I is after losing memories, because to things of the quondam of muddled stupid, so I basically could not find pain and sufferings.
[ترجمه ترگمان]من بعد از آن که خاطرات را از دست می دهم، چون به خاطر چیزهایی که در ذهن هم وجود دارد گیج شده ام، بنابراین در واقع نمی توانستم درد و رنج را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من بعد از از دست دادن خاطرات، به دلیل چیزهایی که از کومودم ناامید شده بود احمقانه بودم، بنابراین اساسا نمی توانم درد و رنج را پیدا کنم

a quondam friend

دوست پیشین



کلمات دیگر: