کلمه جو
صفحه اصلی

rarefy


معنی : تصفیه کردن، رقیق کردن
معانی دیگر : (به ویژه هوا) رقیق کردن یا شدن، کم چگالی کردن یا شدن، کم تراکم کردن یا شدن، مهذب کردن، والا کردن، عالی کردن، rarify رقیق کردن، منبسط کردن

انگلیسی به فارسی

( rarify ) رقیق کردن، منبسط کردن، تصفیه کردن


ریزش، رقیق کردن، تصفیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rarefies, rarefying, rarefied
(1) تعریف: to make purer; refine.
مترادف: clarify, clear, fine, purge, purify, refine
مشابه: clean, filter, rectify, sanitize, sterilize

(2) تعریف: to make rarer or less dense.
مترادف: attenuate, thin
مشابه: dilute, diminish, reduce, sublimate, weaken

- The air is rarefied at this high altitude.
[ترجمه منصور پورامینی] در این ارتفاع زیاد ( بلندا ) هوا خیلی رقیق است
[ترجمه ترگمان] هوا در این ارتفاع بالا خفه است
[ترجمه گوگل] هوا در این ارتفاع بسیار بالا رفته است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to become purer.
مترادف: clear, purge, purify

(2) تعریف: to become thin or less dense.
مترادف: attenuate, thin
مشابه: dilute, diminish, weaken

• thin out, make less dense; refine, purify

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رقیق کردن - رقیق شده - کم کردن فشار - کم شده فشار

مترادف و متضاد

تصفیه کردن (فعل)
settle, clean, purify, cleanse, accord, refine, clean up, filter, purge, establish, administer, administrate, rarefy, sublimate, filtrate

رقیق کردن (فعل)
attenuate, thin, dilute, extenuate, rarefy, rarify, subtilize

جملات نمونه

1. Everyone ought to rarefy his spiritual life.
[ترجمه منصور پورامینی] بر هر کس لازم است که زندگی روحانی خود را بهبود بخشد. ( متعالی نماید )
[ترجمه ترگمان]همه باید از زندگی معنوی او پیروی کنند
[ترجمه گوگل]هر کس باید زندگی روحانی خود را از بین ببرد

2. Climbers may experience difficulty breathing in the rarefied air at high altitudes.
[ترجمه منصور پورامینی] ارتفاعات بلند ممکن است کوهنوردان را دچار سختی تنفس نماید
[ترجمه ترگمان]climbers ممکن است مشکل تنفس در هوای رقیق در ارتفاعات بالا را تجربه کنند
[ترجمه گوگل]کوه نوردان ممکن است دچار تنفس در هوای رضایتبخش در ارتفاع زیاد شوند

3. The air rarefies at the top of the mountain.
[ترجمه ترگمان]هوا در بالای کوه حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]ناهار خوری در بالای کوه

4. It is important for the state's future administrators to get out of the rarefied air of the capital.
[ترجمه ترگمان]برای مدیران آینده دولت مهم است که از هوای رقیق پایتخت خارج شوند
[ترجمه گوگل]مهم است که مدیران آتی دولت از هوای پراکنده پایتخت بیرون بیایند

5. Not many of those present had first-hand knowledge of such rarefied accommodation, but they took his meaning.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد حاضر دانش دست اولی از این مسکن رقیق داشتند، اما معنای او را می گرفتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کسانی که در این محل حضور داشتند، دانش خود را در مورد چنین اقامتی رفاهی یافتند، اما معنای خود را به دست آوردند

6. Increasingly, retailers and manufacturers are questioning whether Gore can continue to thrive at such rarefied levels.
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، خرده فروشان و تولید کنندگان می پرسند که آیا گور می تواند در چنین سطوح بالایی رشد کند
[ترجمه گوگل]فروشندگان و تولید کنندگان به طور فزاینده ای سوالی دارند که آیا گور میتواند در چنین سطوح رفاهی همچنان رشد کند

7. You might take tea in the rarefied surroundings of Eickhof, a cafe of quite overwhelming temptation for cake-lovers.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در محیط لطیف Eickhof، یک کافه پر از وسوسه کننده برای عشاق، صرف کنی
[ترجمه گوگل]شما ممکن است چای را در محیط اطراف ایکهوف، کافی شاپی از وسوسه کامل برای دوستداران کیک، بیابید

8. A modular structure would also have the advantage of helping to avoid too rarefied an approach.
[ترجمه ترگمان]یک ساختار پیمانه ای نیز از این مزیت برخوردار است که به اجتناب از نزدیک شدن بیش از حد نزدیک شدن یک رویکرد کمک می کند
[ترجمه گوگل]یک ساختار مدولار نیز می تواند کمک به اجتناب از رویکرد بسیار نادرست باشد

9. What magic did these brothers possess that had catapulted them into the rarefied atmosphere of the multi-billionaires.
[ترجمه ترگمان]چیزی که این برادرها می کردند این بود که آن ها را به محیط حساس چند میلیاردر انداخته بود
[ترجمه گوگل]این برادران سحر و جادو داشتند که آنها را در فضایی مبهم چند میلیاردرها قرار داده بود

10. The program helped talented people develop the rarefied skills of a Disney animator, and it became a fixture of the studio.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به افراد مستعد کمک کرد تا مهارت های rarefied یک انیمیشن دیزنی را توسعه دهند، و این برنامه تبدیل به یک نمایش در استودیو شد
[ترجمه گوگل]این برنامه به افراد با استعداد کمک می کند تا مهارت های رضایتبخش یک انیماتور دیزنی را توسعه داده و به یک استودیو تبدیل شود

11. Upward-moving atmospheric waves could greatly heat a rarefied atmosphere.
[ترجمه ترگمان]امواج جوی در حال حرکت رو به بالا می تواند به شدت یک جو رقیق را گرم کند
[ترجمه گوگل]امواج اتمسفر در حال حرکت به سمت بالا می تواند تا حد زیادی یک فضای خنک را گرم کند

12. Even in the rarefied world of foreign correspondents, Simon is a standout.
[ترجمه ترگمان]حتی در دنیای لطیف خبرنگاران خارجی، سایمون یک بازیکن برجسته است
[ترجمه گوگل]حتی در دنیای مرده از خبرنگاران خارجی، سایمون استقبال می کند

13. So it's still in rarefied air, the Mercedes V12 S-class being the only saloon to come close.
[ترجمه ترگمان]پس هنوز در هوای لطیف است که تنها میخانه است که نزدیک است
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنوز در هوا رقیق شده است، مرسدس کلاس V مرسدس کلاس S تنها صندلی است که نزدیک می شود

14. Nor are the problems confined to the rarefied atmosphere of corporate boardrooms.
[ترجمه ترگمان]مشکلات محدود به فضای رقیق of شرکت نیستند
[ترجمه گوگل]همچنین مشکلاتی که به فضای کافی اتاقهای شرکت شرکت محدود می شود، نیست

the rarefied mountain air

هوای رقیق کوهستان


a rarefied sense of humor

شوخ‌طبعی تهذیب‌شده


پیشنهاد کاربران

هوا از حد معمول کم اکسیژن تر شدن
فهمیدن یا تجربه کردن توسط افراد کمی که علمی را به اشتراک میگذارند. . .


کلمات دیگر: