1. on the rebound
1- در حال پس جهش،پس از پس جهش،پس از کمانه کردن 2- (مثلا در عشق یا ازدواج) کمی پس از پایان،در حال واکنش
2. a shield from which electrons rebound
سپری که الکترون به آن برخورد می کند و باز می گردد
3. Happiness, I have discovered, is nearly always a rebound from hard work.
[ترجمه ترگمان]من کشف کردم که شادی تقریبا همیشه یک جهش از کار سخت است
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، کشف کردم، تقریبا همیشه از کار سختی است
4. I caught the ball on the rebound.
[ترجمه ترگمان]من توپ رو دوباره گرفتم
[ترجمه گوگل]من توپ رو به عقب کشیدم
5. His evil doings will rebound on himself.
[ترجمه ترگمان] کاره ای شیطانی اون به خودش برمیگرده
[ترجمه گوگل]اعمال بد او بر روی خود باز خواهد گشت
6. Bad deeds, as well as good, may rebound upon the doer.
[ترجمه ترگمان]کاره ای بد، همان طور که خوب است، ممکن است با آن شخص برخورد کند
[ترجمه گوگل]اعمال بد، و همچنین خوب، ممکن است بر عملگر تأثیر بگذارد
7. They first met when he was on the rebound from a broken relationship.
[ترجمه ترگمان]اولین باری که با یه رابطه شکسته شروع شد اولین بار همدیگه رو ملاقات کردن
[ترجمه گوگل]آنها برای اولین بار ملاقات کردند وقتی که او از یک رابطه شکست خورده بود
8. There are signs of an economic rebound.
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی از یک جهش اقتصادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نشانه هایی از بهبود اقتصادی وجود دارد
9. Giggs headed the rebound into the net.
[ترجمه ترگمان]گیگز به سرعت به سمت تور حرکت می کند
[ترجمه گوگل]جیگس بازگشت به شبکه را هدایت کرد
10. The market seems to be on the rebound.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این بازار در حال بازگشت است
[ترجمه گوگل]بازار به نظر می رسد بر روی بازگشت است
11. The catalyst for this rebound in prices: large declines in stockpiles of the metal registered with New York Mercantile Exchange warehouses.
[ترجمه ترگمان]کاتالیزور برای این جهش در قیمت ها: کاهش زیاد در ذخایر فلز ثبت شده در انبار تبادل تجاری نیویورک
[ترجمه گوگل]کاتالیزور برای این افزایش در قیمت ها، کاهش زیادی در ذخایر فلزی ثبت شده در بورس اوراق بهادار بورس نیویورک
12. Gary Lund raced in for the rebound but Marker turned the ball round the post.
[ترجمه ترگمان]گری لوند به دنبال توپ دوید اما Marker توپ را به سمت تیر چرخاند
[ترجمه گوگل]گری لاند در بازی با تساوی به سر می برد اما مارکر توپ را در اطراف پست زد
13. You could say it was on the rebound but I had no reason to regret it.
[ترجمه ترگمان]تو می تونستی بگی که در حالت اول بود ولی من دلیلی برای پشیمون شدن نداشتم
[ترجمه گوگل]شما می توانید بگوئید که آن را در بازگشت بود، اما من هیچ دلیلی برای پشیمانی آن
14. The home fans were relieved to see the rebound strike defender Kay and cannon over the crossbar.
[ترجمه ترگمان]طرفداران خانگی از دیدن تیم ضربه شلاق کی و توپ بر روی تیرک دروازه احساس آسودگی کردند
[ترجمه گوگل]هواداران خانگی برای دیدن مدافع اعتصاب بازپرداخت Kay و توپ بر روی دروازه راضی بودند
15. Eadie pounced on the rebound and the tie was thus enlivened.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که این کراوات و کراوات او را سرحال آورد، به سوی او آمد و گفت:
[ترجمه گوگل]Eidie در بازپس زدن و در نتیجه کراوات زنده شد