1. scar over
(زخم) خوب شدن (ولی جا باقی گذاشتن)
2. scar tissue
بافت زخمگاه
3. smallpox scar
جای آبله
4. that scar is still tender
جای آن زخم هنوز حساس است.
5. a big scar marred the beauty of her face
جای یک زخم بزرگ،زیبایی صورت او را عیب دار کرده بود.
6. a crucial scar
جای زخم خاجی،جای زخم صلیبی شکل
7. her untimely death has left a scar that nothing will ever remove
داغی که مرگ نابهنگام او باقی گذاشته هرگز زدودنی نیست.
8. that cut has left a big scar on his chin
آن بریدگی جای بزرگی بر چانه اش باقی گذاشته است.
9. The tissues have been destroyed and a scar has formed.
[ترجمه ترگمان]این بافت ها نابود شده اند و جای زخم شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]بافت ها نابود شده اند و اسکار تشکیل شده است
10. How did you come by that scar on your forearm?
[ترجمه ترگمان]چطور با اون زخم روی ساعد اومدی؟
[ترجمه گوگل]چطور با آن زخم در ساعد خود آمد؟
11. Time cut scar is called growth.
[ترجمه ترگمان]جای زخم در زمان به نام رشد گفته می شود
[ترجمه گوگل]زمان برش اسکار رشد نامیده می شود
12. The wound healed without leaving a scar.
[ترجمه ترگمان]زخم، بدون اینکه یه جای زخم رو ترک کنه شفا پیدا کرد
[ترجمه گوگل]زخم بدون زخم نابود می شود
13. He had a long, curved scar on his right cheek.
[ترجمه ترگمان]جای زخم بزرگی روی گونه راستش داشت
[ترجمه گوگل]او یک اسکار طولانی و خمیده در چهره راست خود داشت
14. The cut healed up without leaving a scar.
[ترجمه ترگمان]زخم قطع شد بدون اینکه جای زخم رو ترک کنه
[ترجمه گوگل]برش بدون زخم نابود می شود
15. He had a scar on his forehead.
[ترجمه ترگمان]جای زخم روی پیشانیش داشت
[ترجمه گوگل]او در پیشانی اش زخم داشت
16. Will the cut leave a scar?
[ترجمه ترگمان]زخم رو قطع می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا برش یک اسکار را ترک می کند؟
17. "Just look at this scar, " said Brian proudly, rolling up his trouser leg.
[ترجمه ترگمان]برایان پاچه شلوارش را بالا برد و با غرور گفت: فقط به این زخم نگاه کن
[ترجمه گوگل]بری با افتخار گفت: 'فقط این زخم را نگاه کن، پای خود را ببند