کلمه جو
صفحه اصلی

quarterback


معنی : بازیکن خط حمله، کارفرمایی کردن
معانی دیگر : (فوتبال امریکایی)، رئیس تیم حمله، کوارتریک، توپ پران، به عنوان رئیس تیم حمله عمل کردن، درفوتبال بازیکن خط حمله

انگلیسی به فارسی

(درفوتبال) بازیکن خط حمله، کارفرمایی کردن


کارفرمایی، بازیکن خط حمله، کارفرمایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in football, the chief offensive player who calls the plays and is the first to receive the ball in most plays.

(2) تعریف: the position of such a player.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quarterbacks, quarterbacking, quarterbacked
(1) تعریف: to serve as quarterback of (a team).

(2) تعریف: to serve as the leader or director of.

- She quarterbacked our fund-raising drive.
[ترجمه ترگمان] اون داره fund رو جمع می کنه
[ترجمه گوگل] او در رانندگی جمع آوری پول ما را به خطر انداخت
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to serve as a quarterback.

• player who receives the ball from the center and directs the offense (football)
in american football, a quarterback is a player who tells the other players in his team how and where to direct their attack.
offensive player (football)

مترادف و متضاد

بازیکن خط حمله (اسم)
quarterback

کارفرمایی کردن (فعل)
quarterback

جملات نمونه

1. The receiver and the quarterback are going to trade positions.
[ترجمه ترگمان]گیرنده و بازیکن خط حمله به سمت تجارت می روند
[ترجمه گوگل]گیرنده و کارفرمایی می روند

2. He demonstrated the all-round skills of a quarterback.
[ترجمه ترگمان]او مهارت های یک بازیکن مهاجم را به خودش نشان داد
[ترجمه گوگل]او مهارت های همه جانبه یک مهاجم را نشان داد

3. The quarterback was sacked on the 45 yard line, and it was first down for the other team.
[ترجمه ترگمان]بازیکن خط حمله در خط ۴۵ حیاط از کار برکنار شد و این تیم ابتدا برای تیم دیگری انتخاب شد
[ترجمه گوگل]رقیب باز در خط 45 اینچ تخریب شد و برای تیم دیگر برای تیم اول بود

4. The quarterback sprinted toward the end zone with Jansen in hot pursuit .
[ترجمه ترگمان]بازیکن خط حمله با تعقیب (یانسن)در تعقیب (یانسن)به سمت منطقه پایان رفت
[ترجمه گوگل]رقیب به دنبال جانسن به سمت منطقه انتهایی حرکت کرد

5. Quarterback Rattay was hit and fumbled the ball.
[ترجمه ترگمان]Quarterback Rattay ضربه زد و توپ را جستجو کرد
[ترجمه گوگل]Rattay دست اندرکاران ضربه زدند و توپ را تکان دادند

6. Quarterback John Elway, 3 continues to defy the ravages of time.
[ترجمه ترگمان]quarterback جان Elway ۳ به مبارزه با گذشت زمان ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]جانفرد یونایتد 3، همچنان به مبارزه با نابودی زمان ها ادامه می دهد

7. The key thing about being a quarterback is that you have to show confidence and lead the team.
[ترجمه ترگمان]نکته کلیدی در مورد حمله به بازیکن خط حمله این است که باید اعتماد به نفس خود را نشان دهید و تیم را رهبری کنید
[ترجمه گوگل]مهمترین چیز این است که شما باید یک اعتماد به نفس داشته باشید و تیم را هدایت کنید

8. Braniff Bonaventure is the only remaining quarterback on Orlando's roster.
[ترجمه ترگمان]Braniff Bonaventure تنها بازیکن خط حمله در فهرست ارلاندو است
[ترجمه گوگل]Braniff Bonaventure تنها فروشنده باقی مانده در فهرست اورلاندو است

9. Quarterback Terrence Bryant, who sat out the final quarter, completed 17 of 25 passes for 224 yards and two scores.
[ترجمه ترگمان]\"ترنس Terrence\" (ترنس Terrence)که یک چهارم نهایی را به پایان رساند، ۱۷ پاس از ۲۵ پاس را به مدت ۲۲۴ یارد و دو امتیاز کامل کرد
[ترجمه گوگل]ترنس بریانت، فرمانده ای که در سه ماهه آخر به سر می برد، 17 مسابقه از 25 پاس برای 224 متری و دو امتیاز انجام داد

10. Starting quarterback Scott Mitchell was ineffective before leaving in the second quarter with a hamstring injury.
[ترجمه ترگمان]بازیکن خط حمله، اسکات میچل قبل از ترک در ربع دوم با آسیب hamstring ران بی اثر بود
[ترجمه گوگل]اسکات میچل، کارفرمای آغازین قبل از خروج در فصل دوم با آسیب همسترینگ، بی اثر بود

11. That allowed the Chargers to rush quarterback Jeff Hostetler with a fury.
[ترجمه ترگمان]جف با عصبانیت گفت: مثل این که بمب ها به the حمله می کنن
[ترجمه گوگل]این باعث شد که شارژرها با خشم با جف هاتلتلر آشنا شوند

12. The Carolina Panthers were playing with a backup quarterback.
[ترجمه ترگمان]کارولینا Panthers با یک بازیکن مهاجم تیم فوتبال بازی می کرد
[ترجمه گوگل]کارولینای پانترز با یک کارفرمای پشتیبان بازی می کرد

13. Their prize was to meet the retired quarterback and spend the day being feted at the zoo.
[ترجمه ترگمان]جایزه آن ها این بود که با بازیکن خط مدافع بازنشسته دیدار کرده و آن روز را در باغ وحش جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]جایزه آنها این بود که به مامور بازنشسته ملاقات کند و روز را در باغ وحش نگه دارد

14. Quarterback Boomer Esiason did not receive a signing bonus from the Cardinals.
[ترجمه ترگمان]quarterback Boomer Esiason از سوی کاردینال ها یک پاداش امضا دریافت نکرد
[ترجمه گوگل]بازرس بومر اسیساس پاداش امضا از کاردینالز دریافت نکرده است

پیشنهاد کاربران

Foray player , QB , Player number three on the football field
جوووون بازیکن شماره سه در زمین بازی فوتبال

بازیکن نوک حمله


کلمات دیگر: