کلمه جو
صفحه اصلی

sanctuary


معنی : محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی
معانی دیگر : محل تحصن، تحصنگاه، جای بست نشینی، زنهارگاه، (ناحیه ای که در آن از جانوران حفاظت می شود و کسی حق شکار وغیره ندارد) ایمنگاه، مناص، منطقه حفاظت شده، پرستشگاه، معبد، کنشت، کلیسا، (در کلیسا یا کنیسه) جای بسیار مقدس (مثلا در اطراف محراب)، حرم مطهر

انگلیسی به فارسی

جایگاه مقدس، حرم مطهر، بستگاه، مخفیگاه، پناهگاه،تحصین، حق بست نشینی


جایگاه مقدس، محراب، حرم، پناه گاه، بستگاه، تحصین، حق بست نشینی، مخفی گاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sanctuaries
(1) تعریف: a holy or sacred place, esp. the holiest part of a place of worship.
مترادف: bethel, holy of holies, sanctum, sanctum sanctorum, shrine
مشابه: holy

(2) تعریف: a place that offers refuge or protection from arrest, seizure, or the like.
مترادف: asylum, refuge
مشابه: cover

(3) تعریف: the refuge provided by such a place.
مترادف: asylum, refuge

(4) تعریف: a piece of land that has been reserved as a protective shelter for wild animals; wildlife refuge.
مترادف: preserve, refuge
مشابه: covert

• holy or sacred place; shelter, refuge; wildlife refuge, area of land set aside for the protection of wildlife; ancient temple of jerusalem (judaism); holy of holies in the ancient temple of jerusalem (judaism)
a sanctuary is a place of safety.
a wildlife sanctuary is a place where birds or animals are protected and allowed to live freely.

مترادف و متضاد

محراب (اسم)
adytum, altar, sanctuary

حرم (اسم)
adytum, sanctuary, seraglio, penetralia

بستگاه (اسم)
sanctuary, asylum

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

مخفی گاه (اسم)
sanctuary, hideaway, hide-out

جایگاه مقدس (اسم)
sanctuary, sanctum

تحصین (اسم)
sanctuary

حق بست نشینی (اسم)
sanctuary

church; holiest room or area in religious building


Synonyms: altar, chancel, holy place, sanctorium, sanctum, shrine, temple


place to hide, be safe


Synonyms: asylum, church, convent, cover, covert, defense, den, harbor, harborage, haven, hideaway, hideout, hole, hole-up, ivory tower, oasis, port, protection, refuge, resort, retreat, safe house, screen, shelter, shield


safe place for wildlife


Synonyms: asylum, conservation area, game refuge, harborage, national park, nature preserve, park, preserve, refuge, reserve, retreat, shelter


جملات نمونه

1. seek sanctuary (in a place)
(به محلی) پناه بردن،برای بست نشستن یا تحصن (در محلی) اقدام کردن،درخواست تحصن کردن

2. take sanctuary
بست نشستن،تحصن اختیار کردن،به ایمنگاه رفتن

3. to take sanctuary
بست نشستن

4. the thief was granted sanctuary in the temple
به دزد اجازه ی تحصن در معبد داده شد.

5. this area has been declared a bird sanctuary
این ناحیه به عنوان یک ایمنگاه پرندگان اعلام شده است.

6. His church became a sanctuary for thousands of people who fled the civil war.
[ترجمه ترگمان]کلیسای او به پناهگاهی برای هزاران نفری تبدیل شد که از جنگ داخلی فرار کردند
[ترجمه گوگل]کلیسای او برای هزاران نفر که از جنگ داخلی فرار کرده بودند، یک پناهگاه بود

7. The park is the largest wildlife sanctuary in the US.
[ترجمه ترگمان]پارک بزرگ ترین پناه گاه حیات وحش در آمریکا است
[ترجمه گوگل]این پارک بزرگترین پناهگاه حیات وحش در ایالات متحده است

8. The government offered sanctuary to 4 000 refugees.
[ترجمه ترگمان]دولت به ۴۰۰۰ پناهنده پناه داده است
[ترجمه گوگل]دولت 4000 پناهنده را به پناهگاه اختصاص داد

9. This island is maintained as a sanctuary for endangered species.
[ترجمه ترگمان]این جزیره به عنوان پناهگاهی برای گونه های در معرض انقراض نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]این جزیره به عنوان یک پناهگاه برای گونه های در معرض خطر نگهداری می شود

10. She longed for the sanctuary of her own home.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست به خانه خود پناه ببرد
[ترجمه گوگل]او برای پناهگاه خانه اش خواسته بود

11. Thousands of refugees have sought sanctuary in neighbouring countries.
[ترجمه ترگمان]هزاران پناهنده در کشورهای همسایه به دنبال پناه گاه می گردند
[ترجمه گوگل]هزاران پناهنده در کشورهای همسایه پناهنده شده اند

12. The fleeing rebels found a sanctuary in the nearby church.
[ترجمه ترگمان]شورشیان فراری، پناهگاهی در کلیسای نزدیک پیدا کردند
[ترجمه گوگل]شورشیان فراری یک کلیسای نزدیک در نزدیکی یافتند

13. Women were forbidden to enter the sanctuary.
[ترجمه ترگمان]زن ها از ورود به کلیسا منع شده بودند
[ترجمه گوگل]زنان مجبور شدند وارد پناهگاه شوند

14. Our country is a sanctuary for political refugees from all over the world.
[ترجمه ترگمان]کشور ما پناهگاهی برای پناهندگان سیاسی در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]کشور ما یک پناهگاه برای پناهندگان سیاسی از سراسر جهان است

15. Fleeing refugees found sanctuary in Geneva.
[ترجمه mohamadda333] پناهندگان فراری پناهگاهی در جنوا پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان فراری، جایگاه مقدس خود را در ژنو یافتند
[ترجمه گوگل]پناهندگان فراری پناهگاه در ژنو پیدا کردند

16. The outlaw was granted sanctuary in the church.
[ترجمه ترگمان]این یاغی به کلیسا پناه داده شد
[ترجمه گوگل]بیگناه در کلیسا مقدس شد

17. There was a sanctuary of political refugees behind the hospital.
[ترجمه ترگمان]در پشت بیمارستان پناهگاهی برای پناهندگان سیاسی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک پناهگاه سیاسی در پشت بیمارستان وجود داشت

18. Most countries refuse to give sanctuary to people who hijack aeroplanes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها از دادن پناه گاه به افرادی که هواپیما را می دزدند، خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر کشورها از امدادرسانی به افرادی که هواپیماها را ربودند، امتناع می کنند

The thief was granted sanctuary in the temple.

به دزد اجازه‌ی تحصن در معبد داده شد.


This area has been declared a bird sanctuary.

این ناحیه به‌عنوان یک ایمنگاه پرندگان اعلام شده است.


Wildlife sanctuaries have been established all along the coast.

در سرتاسر کرانه ایمنگاه‌هایی برای جانوران و گیاهان وحشی به‌وجود آورده شده است.


اصطلاحات

seek sanctuary (in a place)

(به محلی) پناه بردن، برای بست نشستن یا تحصن (در محلی) اقدام کردن، درخواست تحصن کردن


take sanctuary

بست‌نشستن، تحصن اختیار کردن، به ایمنگاه رفتن


پیشنهاد کاربران

منظقه حفاظت شده

منطقه محافظت شده

منطقه حفاظت شده
منطقه شکار ممنوع


پناهگاه

زیارتگاه

1. منطقه حفاظت شده
2. پناهگاه، پناه
3. جای مقدس در کلیسا

محراب و حَرَم
جای پناه بردن،
محل و مکانی مقدس در عبادتگاه

پناهگاه یا مخفیگاه و معمولا برای کسانی که اقدام به فرار از یک کشور به کشور دیگر مینماینند اختصاص میابد مانند پناهجویان . . . .

پناهگاه مورد اطمینان


کلمات دیگر: