کلمه جو
صفحه اصلی

sagely


معنی : خردمندانه

انگلیسی به فارسی

با بصیرت


به طور مرتب، خردمندانه


انگلیسی به انگلیسی

• wisely, judiciously, intelligently, prudently

مترادف و متضاد

خردمندانه (قید)
advisedly, wisely, sagely, reasonably

جملات نمونه

1. She nodded sagely as she listened.
[ترجمه ترگمان]سرش را حکیمانه جنباند و گوش داد
[ترجمه گوگل]او به طور معمول گوش داد

2. Susan nodded sagely as if what I had said was profoundly significant.
[ترجمه ترگمان]سوزان سرش را طوری تکان داد که انگار چیزی که گفته بودم عمیقا قابل توجه بود
[ترجمه گوگل]سوزان خیلی زود حرف زد، انگار چیزی که گفتم عمیقا قابل توجه بود

3. He nodded his head sagely.
[ترجمه ترگمان]تام سرش را حکیمانه جنباند
[ترجمه گوگل]او سرش را به طور مرتب نوازش کرد

4. The family sagely married into American money many years ago.
[ترجمه ترگمان]این خانواده سال ها پیش با پول آمریکا ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]خانواده ها اغلب سالها پیش به پول آمریکایی ازدواج کردند

5. I love the Sagely City; this is my home.
[ترجمه ترگمان]من شهر sagely رو دوست دارم این خونه منه
[ترجمه گوگل]من شهر Sagely را دوست دارم این خانه من است

6. And I had nodded sagely when I read that - only to go and blow it on the day by allowing hope, and even, I'm ashamed to say, a certain amount of anticipation, to creep in.
[ترجمه ترگمان]و وقتی آن را خواندم، سر تکان دادم - فقط برای رفتن و ضربه زدن به روز، با اجازه دادن به آن، و حتی شرم دارم که بگویم، مقدار معینی از انتظارش
[ترجمه گوگل]و هنگامی که من آن را خواندم، به طور مرتب نوشتم - فقط برای رفتن و ضربه زدن به آن روز با اجازه دادن به امید، و حتی، من شرمنده می گویم، مقدار مشخصی از پیش بینی، به خزش در

7. 'Ah, that's the secret, ' said Joan Durbeyfield sagely. 'However, tis well to be kin to a coach, even if you don't ride in 'en.
[ترجمه ترگمان]جوان جواب داد: آه، این راز است با این حال، اگر سوار کالسکه نشوی، باید با یک کالسکه تنها باشی
[ترجمه گوگل]جون دوربیفیلد به طور مرتب گفت: �آه، این راز است 'با این حال، به خوبی می شود به یک مربی گریخته، حتی اگر شما در آن سوار نیست

8. Prospective police bike-riders are sagely advised to wear padded shorts "for in-saddle comfort" and reminded to eat and drink enough.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به عنوان دوچرخه سوار در آینده به سر می برند توصیه می کنند که برای راحتی خود پوشیدن شورت خود را به خاطر داشته باشند و به آن ها یاد داده شود که به اندازه کافی آب بخورند و بخورند
[ترجمه گوگل]توصیه می شود دوچرخه سواران پلیس آینده نگر به شلوار های کمربند 'برای راحتی درون زانو' بپردازند و به یاد داشته باشید که به اندازه کافی می خورند و نوشیدن می کنند

9. "I know, " I replied sagely. "But this is Apple. "
[ترجمه ترگمان]تام هوشمندانه پاسخ داد: \" می دانم، اما این (اپل)است \"
[ترجمه گوگل]'من می دانم،' من پاسخ دادم اما این اپل است '

10. The professor smiles sagely at the underling.
[ترجمه ترگمان]استاد سرش را حکیمانه جنباند و گفت:
[ترجمه گوگل]استاد در اغلب اوقات لبخند می زند

11. Well, that's about all of the sagely advice this old grey head can come up with.
[ترجمه ترگمان]- خب، این راجع به همه توصیه های حکیمانه آیه که این سر خاکستری پیر می تونه با اون بالا بیاد
[ترجمه گوگل]خوب، این مورد در مورد همه توصیه های معمول این سر خاکستری قدیمی می تواند مطرح شود

12. Even the ones who understand may nod sagely.
[ترجمه ترگمان]حتی آن هایی که می فهمند ممکن است هوشمندانه سر تکان دهند
[ترجمه گوگل]حتی کسانی که درک می کنند ممکن است به طور صریح بشنوند

13. My studying at the Sagely City has influenced not only me, but also my parents back in Malaysia.
[ترجمه ترگمان]مطالعه من در شهر sagely نه تنها تحت تاثیر من قرار گرفته است، بلکه والدین من نیز در مالزی بازگشته است
[ترجمه گوگل]تحصیلات من در Sagely City نه تنها من بلکه پدر و مادر من را نیز در مالزی تحت تأثیر قرار داده است

14. 'Well, ' I say sagely, 'I did warn you — but you insisted. '
[ترجمه ترگمان] خب، من می گم تام، من بهت هشدار دادم ولی تو اصرار کردی
[ترجمه گوگل]'خوب، من به طور مرتب گفت،' من به شما هشدار دادم - اما شما اصرار داشتید '

پیشنهاد کاربران

بخردانه


کلمات دیگر: