کلمه جو
صفحه اصلی

radiologist


معنی : پرتوشناس
معانی دیگر : پرتوشناس

انگلیسی به فارسی

پرتوشناس، رادیولوژیست


رادیولوژیست، پرتوشناس


انگلیسی به انگلیسی

• expert on radiology, expert in the use of radiant energy in medical diagnosis and therapy
a radiologist is a doctor who is trained in radiology.

مترادف و متضاد

پرتوشناس (اسم)
radiologist

جملات نمونه

1. The radiologist firmly positioned Phoebe in front of a ferocious-looking machine.
[ترجمه ترگمان]رادیولوژیست به طور محکم Phoebe را در مقابل یک ماشین نگاه درنده قرار دادند
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست فیبی را در مقابل دستگاهی به ظاهر وحشیانه قرار داد

2. Another radiologist confirmed that my kidney was in trouble.
[ترجمه ترگمان]یه radiologist دیگه تایید کرده که کلیه من تو دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از رادیولوژیست ها تأیید کرد که کلیه من دچار مشکل شده است

3. Now he is a radiologist in a suburban hospital of 650 beds.
[ترجمه ترگمان]اکنون او a در یک بیمارستان حومه ۶۵۰ تخت است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او یک رادیولوژیست در بیمارستان شهری 650 تخت است

4. I know a highly successful radiologist who has always dreamed of being a singer, but he has no voice.
[ترجمه ترگمان]من a موفقی را می شناسم که همیشه آرزو دارد یک خواننده باشد، اما هیچ صدایی ندارد
[ترجمه گوگل]من یک رادیولوژیست بسیار موفق هستم که همیشه رویای یک خواننده را دارد، اما او هیچ صدایی ندارد

5. And I sued the radiologist and his partners as well.
[ترجمه ترگمان]و من از the و شرکای او نیز شکایت کردم
[ترجمه گوگل]و من رادیولوژیست و همکارانش را نیز محکوم کرد

6. The renal ultrasonographic findings were recorded by the radiologist and included renal cysts - their site, number, and diameter.
[ترجمه ترگمان]یافته های ultrasonographic کلیوی توسط رادیولوژیست ثبت شد و شامل cysts کلیه - محل، شماره و قطر آن ها بود
[ترجمه گوگل]یافته های اولتراسونوگرافی کلیه توسط رادیولوژیست ثبت شد و شامل کیست های کلیه - محل، تعداد و قطر آنها بود

7. Just as in the arterial dye studies, a radiologist threads a long catheter into a leg artery.
[ترجمه ترگمان]درست همانطور که در مطالعات رنگ شریانی، a به یک شریان پا تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]درست همانطور که در مطالعات رنگ آمیزی شریانی، یک رادیولوژیست یک کاتتر طولانی را به یک شریان پا تبدیل می کند

8. The radiologist on my right selected a bottle of mescal from the booze on the table and poured some into a clear plastic cup.
[ترجمه ترگمان]The سمت راست من یک بطری ویسکی را از مشروب روی میز انتخاب کرد و مقداری در یک فنجان پلاستیکی شفاف ریخت
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست در سمت راست من یک بطری مشل را از طعم و مزه روی میز انتخاب کرد و بعضی به یک فنجان پلاستیکی واضح ریخت

9. Your radiologist attends the fair to assist in interpreting these screening tests.
[ترجمه ترگمان]radiologist شما در این نمایشگاه شرکت کردند تا در تفسیر این آزمایش ها غربالگری کمک کنند
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست شما در نمایشگاه شرکت می کند تا به تفسیر این آزمایش های غربالگری کمک کند

10. Results. An interventional radiologist was called for and he was able to angiographically locate the source of bleeding and stem its source using coil embolization of the lumbar artery.
[ترجمه ترگمان]نتایج یک radiologist مداخله ای به آنجا فراخوانده شد و او توانست منبع خونریزی را پیدا کند و منبع آن را با استفاده از coil embolization از سرخرگ عقب نگه دارد
[ترجمه گوگل]نتایج یک متخصص رادیولوژیست مداخله ای بود که می توانست آنژیوگرافی منبع خونریزی را پیدا کند و منبع آن را با استفاده از آمبولیزاسیون کویل شریان کمری بکار برد

11. This is exactly how a radiologist relates a case to those he saw in the past.
[ترجمه ترگمان]این دقیقا نحوه ارتباط a با کسانی است که او در گذشته دیده بود
[ترجمه گوگل]این دقیقا همان چیزی است که یک رادیولوژیست در مورد آن مواردی را که قبلا در آن دیده بود مربوط می کند

12. The radiologist can visualize the cancerous liver.
[ترجمه ترگمان]رادیولوژیست می توانند این کبد سرطانی را تجسم کنند
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست می تواند کبد سرطانی را تجسم کند

13. Based on what your radiologist sees on your mammogram, you may be asked to return for a diagnostic mammogram.
[ترجمه ترگمان]براساس آنچه radiologist شما در مورد ماموگرافی می بیند، ممکن است از شما خواسته شود که برای یک ماموگرافی تشخیصی برگشت
[ترجمه گوگل]بر اساس آنچه رادیولوژیست شما درماموگرافی شما می بیند، ممکن است از شما خواسته شود برای یک ماموگرام تشخیصی بازگردید

14. A radiologist should read a CAT head scan within 45 minutes of the patient's arrival.
[ترجمه ترگمان]A باید یک اسکن CAT را در عرض ۴۵ دقیقه از ورود بیمار مطالعه کنند
[ترجمه گوگل]یک رادیولوژیست باید اسکن CAT را در عرض 45 دقیقه از ورود بیمار بخواند

پیشنهاد کاربران

radiologist ( پزشکی )
واژه مصوب: پرتوشناس
تعریف: پزشک متخصص پرتوشناسی |||* مصوب فرهنگستان اول


کلمات دیگر: