کلمه جو
صفحه اصلی

ragbag


معنی : کیف لباس های کهنه و بی مصرف
معانی دیگر : بقچه یا کیسه ی حاوی تکه های پارچه، لته دان

انگلیسی به فارسی

کیف لباس های کهنه و بی مصرف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bag for collecting or storing rags.

(2) تعریف: a miscellaneous or motley collection; gathering of odds and ends.

• bag for keeping small pieces of material and clothing are kept to use for mending or as rags; conglomeration, miscellany
a ragbag of things is a group of things which do not have much in common with each other, but which are being considered together at the same time; an informal word.

مترادف و متضاد

کیف لباس های کهنه و بی مصرف (اسم)
ragbag

جملات نمونه

1. His book is just a ragbag of unsupported opinions.
[ترجمه ترگمان]کتاب او فقط a از عقاید پشتیبانی نشده است
[ترجمه گوگل]کتاب او فقط یک رگبار از نظرات غیرقابل پشتیبانی است

2. The government was still in effect a ragbag of Social Democrats and Liberals.
[ترجمه ترگمان]دولت هنوز هم عضو حزب سوسیال دموکرات و لیبرال ها می باشد
[ترجمه گوگل]حکومت هنوز هم یک حزب سوسیال دموکرات و لیبرال بود

3. This show is a bit of a ragbag.
[ترجمه ترگمان]این نمایش کمی of است
[ترجمه گوگل]این نمایش کمی از یک ragbag است

4. They formed an extraordinary ragbag of a community from the point of view of language, culture, religion and education.
[ترجمه ترگمان]آن ها از نقطه نظر زبان، فرهنگ، مذهب و آموزش، یک ragbag فوق العاده از یک جامعه تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]آنها از دیدگاه زبان، فرهنگ، مذهب و آموزش، یک روباه فوق العاده ای از یک جامعه تشکیل دادند

5. His argument is a ragbag of disconnected facts.
[ترجمه ترگمان]استدلال او a از واقعیت های قطع شده می باشد
[ترجمه گوگل]استدلال او یک رباب حقایق متفرقه است

6. In several countries a ragbag of extremists, nutcases and xenophobes look set to win seats.
[ترجمه ترگمان]در چندین کشور گروهی از افراط گرایان، nutcases و xenophobes به نظر می رسد که کرسی هایی به دست آورند
[ترجمه گوگل]در چندین کشور، یک رباب افراطی، ریزه اندام ها و زنجبیل ها به نظر می رسد که کرسی ها را به دست آورد

7. The drawing-room had not yet been invaded by the decorators and was still in its original cluttered and faded ragbag splendour.
[ترجمه ترگمان]اتاق پذیرایی هنوز توسط decorators مورد تجاوز قرار نگرفته بود و با شکوه و زرق و برق اصلی آن هنوز از بین نرفته بود
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن هنوز توسط دکوراتورها مورد تجاوز قرار نگرفته بود و هنوز هم در شکوه و جلال رگبار قدیم و مبهم بود

8. If Son has a grand strategy for extracting more value out of his ragbag of assets, it is hard to spot.
[ترجمه ترگمان]اگر پسر یک استراتژی بزرگ برای کسب ارزش بیشتر از دارایی های خود داشته باشد، تشخیص آن دشوار است
[ترجمه گوگل]اگر پسر دارای یک استراتژی بزرگ برای استخراج بیشتر ارزش از ragbag دارایی خود، آن را سخت به نقطه

9. Mr bin Laden matters because he swept up a ragbag of local grievances into a brand of intoxicating and violent jihad with worldwide pretensions.
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به بن لادن به این دلیل است که او یک سری شکایات مردم محلی را به نام \"جهاد مست کننده و خشن\" با ادعاهای جهانی از میان برد
[ترجمه گوگل]آقای بن لادن مهم است، زیرا او یک رباب نارضایتی محلی را به یک نام تجاری جهادی مضر و خشونت آمیز در سراسر جهان متهم کرد

10. The third feature of the elections was a sour and negative mood, shown not merely in a low turnout but also in wide support for a ragbag of far-right, populist, anti-EU or plain nutty parties.
[ترجمه ترگمان]ویژگی سوم انتخابات، یک حالت بد و منفی بود، که نه تنها در مشارکت کم بلکه در حمایت گسترده برای a از جناح راست، مردمی، ضد اتحادیه اروپا و یا parties ساده مورد حمایت قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]سومین ویژگی انتخابات، خلق و خوی جسورانه و منفی است که نه صرفا در شرکت های کم و نه در حمایت گسترده از یک رگبار از احزاب راست افراطی، پوپولیستی، ضد اتحاد جماهیر شوروی و یا نخبه ساده است

11. Yet it has never dared to shift closer to social democracy, partly for fear of ceding too much ground to a ragbag of parties—greens, communists, anti-capitalists and others—to its own left.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرگز جرات نکرده است به دموکراسی اجتماعی نزدیک تر شود، تا حدی به خاطر ترس از واگذاری زمین به گروهی از احزاب، سبزها، کمونیست ها، ضد سرمایه داران و دیگران - به سمت چپ خود
[ترجمه گوگل]با این حال، هرگز جرأت نمیکرد تا به سوسیال دموکراسی نزدیکتر شویم، ناگهان به خاطر ترس از اعطای بیش از حد به یک رباب احزاب، سبزها، کمونیستها، ضد سرمایهداران و دیگران به سمت چپ خود

12. Alistair Darling, the chancellor of the exchequer, offered a ragbag of measures that offered various economic sweeteners but made little serious attempt to cut Britain's large budget deficit.
[ترجمه ترگمان]Alistair Darling، رئیس خزانه داری، مجموعه ای از اقداماتی را ارائه کرد که sweeteners مختلف اقتصادی را ارائه می کرد، اما تلاش جدی برای کاهش کسری بودجه بزرگ بریتانیا انجام داد
[ترجمه گوگل]آلستیر دارلینگ، سرپرست معاونت امور خارجه، اقداماتی را پیشنهاد کرد که انواع شیرین کننده های اقتصادی را ارائه می داد اما تلاش جدی برای کاهش کسری بودجه بزرگ بریتانیا انجام داد

13. The constitutional renewal bill, now becalmed in parliament, is a ragbag of issues.
[ترجمه ترگمان]لایحه تمدید قانون اساسی که در حال حاضر در مجلس آرام گرفته است، ragbag از مسائل است
[ترجمه گوگل]لایحه اصلاح قانون اساسی، که اکنون در پارلمان مطرح شده است، مساله ای است

14. Take that draft directive on hedge funds and private equity, a ragbag of measures requiring more disclosure, greater controls over leverage and tighter restrictions on non-EU funds.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که پیش نویس دستورالعمل مربوط به صندوق های تامینی و حقوق مالکیت خصوصی، مجموعه ای از اقدامات نیازمند افشا بیشتر، کنترل بیشتر بر روی اهرم و محدودیت های سخت تر در بودجه غیر اتحادیه اروپا
[ترجمه گوگل]نگاهی به این پیش نویس دستورالعمل در مورد صندوق های تامینی و سهام عدالت خصوصی، یک تکه از اقدامات نیاز به افشای بیشتر، کنترل بیشتر بر اهرم و محدودیت های سخت تر در بودجه های غیر اتحادیه اروپا

پیشنهاد کاربران

به جز بقچه و کیسه خرت و پرت یا لباسهای کهنه، معجون هم معنی میده.


کلمات دیگر: