کلمه جو
صفحه اصلی

caliper


معنی : گاز انبر، کولیس
معانی دیگر : (معمولا جمع) کولیس، پرگاره، قطرسنج، پرازه سنج، زینه سنج (calliper هم می نویسند)، رجوع شود به: caliper rule، (کاغذ و مقوا و غیره) ضخامت، کلفتی، ستبرایی (که بر حسب mils محاسبه می شود)، نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یاقطر اجسام بکار میرود، فندق شکن

انگلیسی به فارسی

کولیس، نوعی پرگار که برای اندازه‌گیری ضخامت یا قطر اجسام به‌کار می‌رود، فندق‌شکن، گازانبر


کولیک، کولیس، گاز انبر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) an instrument usu. having two hinged, curved legs and used to measure inner or outer dimensions, thicknesses, and distances between surfaces.

- The personal trainer used calipers to measure his clients' body fat.
[ترجمه ترگمان] مربی شخصی از calipers برای اندازه گیری چربی بدن مشتریانش استفاده کرد
[ترجمه گوگل] مربی شخصی با استفاده از کالیپس برای اندازه گیری چربی بدن مشتریان خود است

(2) تعریف: a similar instrument with one fixed jaw and one sliding jaw.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: calipers, callipers, calipering, callipering, calipered, callipered
• : تعریف: to measure using calipers.

• instrument that measures thickness or diameter; metal brace (for a deformed leg); thickness, depth; part of the brake system in an automobile
measure thickness or diameter using calipers

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] اندازه گیر
[مهندسی گاز] کولیس اندازه گیر، پرگارآهنی
[ریاضیات] پرگار، پرگار قطرسنج، اندازه گیر
[نفت] اندازه ی قطر

مترادف و متضاد

گاز انبر (اسم)
pincer, bender, caliper, pincher

کولیس (اسم)
caliper, monkey wrench

جملات نمونه

1. bent caliper
پرگار خمیده (قوسی)

2. vernier caliper
کولیس ورنیه

3. The front brakes have three-pot calipers, while there's a two-pot caliper at the back.
[ترجمه ترگمان]ترمزهای جلویی یک کولیس three هستند، در حالی که a دو - در پشت آن قرار دارند
[ترجمه گوگل]ترمزهای جلو دارای کاسه سه قوطی است، در حالی که یک کاسه دو طرفه در پشت وجود دارد

4. Methods: To measure the diameter by using vernier caliper and analyze them by statistics.
[ترجمه ترگمان]روش ها: اندازه گیری قطر با استفاده از caliper vernier و تجزیه و تحلیل آن ها به وسیله آمار
[ترجمه گوگل]روش ها برای اندازه گیری قطر با استفاده از کولیک ونیر و تجزیه و تحلیل آنها با آمار

5. Excuse me. I want to use our vernier caliper, the one you borrowed time! Thank you!
[ترجمه ترگمان] معذرت می خوام من می خوام از vernier our استفاده کنم، همونی که زمان رو قرض گرفتی! ممنون
[ترجمه گوگل]ببخشید من می خواهم از کوپر ونریور خود استفاده کنم، آن زمان که شما قرض گرفتید! متشکرم!

6. A slidable caliper head is additionally arranged on the scribing feet combined with the fixed plate, and the caliper head is provided with an adjustable scribing needle.
[ترجمه ترگمان]A slidable بر روی پاهای scribing قرار دارد که با صفحه ثابت به هم متصل شده اند و سر caliper با سوزن scribing قابل تنظیم مجهز شده است
[ترجمه گوگل]سر کلاسیک لغزنده علاوه بر پاهای ریز ریز در کنار بشقاب ثابت، و سر سایبان با یک سوزن قابل تنظیم قابل تنظیم است

7. Digital vernier caliper is composed of capacitance grid transducer, Liquid Crystal Display and corresponding testing circuit.
[ترجمه ترگمان]کولیس vernier دیجیتال از مبدل های ریز شبکه، مبدل حرارتی مایع، و مدار تست مربوطه تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]دیجیتال کالیپر vernier از مبدل شبکه خازنی، نمایش کریستال مایع و مدار تست مربوطه تشکیل شده است

8. Be familiar with using measure equipment: caliper, height gauge, etc.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از تجهیزات اندازه گیری، caliper، اندازه گیری ارتفاع و غیره آشنا باشید
[ترجمه گوگل]با استفاده از ابزار کابینت ابزار اندازه گیری ارتفاع، و غیره آشنا باشید

9. Install rotor, caliper, and wheel and tire assembly, then adjust parking brake shoes.
[ترجمه ترگمان]روتور، caliper، چرخ و مونتاژ تایر را نصب کنید و سپس کفش های ترمز را تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]نصب روتور، کولر، و چرخ و تایر مونتاژ، سپس تنظیم کفش ترمز پارکینگ

10. This optimal design's object is caliper disc brake.
[ترجمه ترگمان]این شی طراحی بهینه brake دیسک caliper می باشد
[ترجمه گوگل]این شیء طراحی مطلوب ترمز دیسک کلیپس است

11. The invention discloses a caliper brake for a bicycle. The caliper brake comprises a left brake fork, a right brake fork, a penetrating shaft and a return spring.
[ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع a را برای یک دوچرخه فاش می کند این دسته از caliper شامل یک چنگال ترمز دستی، یک چنگال ترمز صحیح، یک شفت نفوذ و چشمه بازگشتی است
[ترجمه گوگل]اختراع یک ترمز کولیس برای یک دوچرخه را تشریح می کند ترمز سوپاپ شامل یک چنگ ترمز سمت چپ، یک چنگال ترمز راست، یک شفت نفوذ و بهار بازگشت است

12. Check each crimp ring with the caliper gauge after completion.
[ترجمه ترگمان]هر حلقه crimp را با ابزار caliper بعد از اتمام بررسی کنید
[ترجمه گوگل]بعد از اتمام هر حلقه فشاری را با اندازه گیری کالیپر چک کنید

13. Methods: To measure the internal diameter by vernier caliper, and observe it by morphology.
[ترجمه ترگمان]روش ها: اندازه گیری قطر داخلی توسط vernier caliper و مشاهده آن به وسیله مورفولوژی
[ترجمه گوگل]روش ها برای اندازه گیری قطر داخلی با کورپور vernier، و مشاهده آن توسط مورفولوژی

14. The single - piston floating - caliper disc brake is self - centering and self - adjusting.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تک پیستون تک piston در این caliper، خود محوری و خود تنظیم است
[ترجمه گوگل]ترمز دیسکی شناور - پیستون تک محور خود مرکزی و خود تنظیم است

15. The height vernier caliper is widely used for height measurement, scribing, etc. in machining operation.
[ترجمه ترگمان]این caliper به طور گسترده برای اندازه گیری ارتفاع، scribing و غیره مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]ارتفاع کوهنوردی vernier به طور گسترده ای برای اندازه گیری ارتفاع، نقاشی و غیره در عملیات ماشینکاری استفاده می شود

inside calipers

پرگاره‌ی درونی (برای اندازه‌گیری از درون چیزی)


outside calipers

پرگاره‌ی برونی (برای اندازه‌گیری از بیرون چیزی)


پیشنهاد کاربران

کولیس
Vernier caliper هم میگن

کالیپر ( ترمز ماشین )


کلمات دیگر: