کلمه جو
صفحه اصلی

ladder


معنی : نردبان، پلکان، نردبان بکار بردن، نردبان ساختن
معانی دیگر : (مجازی) وسیله ی ترقی، مراحل پله مانند، زینه های فرازین، (انگلیس) دررفتگی (جوراب زنانه)، رجوع شود به: hook and ladder، نردبان، وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود

انگلیسی به فارسی

نردبان، نردبان بکار بردن، نردبان ساختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pair of upright supports connected by cross bars or rungs, used for climbing.

(2) تعریف: a means of advancing to a higher level.

- the ladder of success
[ترجمه ترگمان] نردبان موفقیت
[ترجمه گوگل] نردبان موفقیت

• structure used for climbing which consists of two parallel bars connected by a series of rungs; means by which one moves to a higher level; tear in a stocking (british)
ascend a ladder; install ladders; cause a run in a stocking; get a run in a stocking
a ladder is a piece of equipment used for climbing up something such as a wall or a tree. it consists of two long pieces of wood, metal, or rope with steps fixed between them.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نردبان
[برق و الکترونیک] نردبانی
[مهندسی گاز] نردبان
[] مهار سیمی
[پلیمر] نردبان

مترادف و متضاد

نردبان (اسم)
escalade, stair, ladder, stile, stairwell

پلکان (اسم)
ramp, pitch, ghat, step, ladder, stile, stairway, ghaut

نردبان بکار بردن (فعل)
ladder

نردبان ساختن (فعل)
ladder

جملات نمونه

1. a ladder of success
نردبان موفقیت

2. this ladder has 20 rungs
این نردبان 20 پله دارد.

3. a rope ladder in a ship
نردبان طنابی در کشتی

4. a rope ladder which stows neatly in a box
نردبان طنابی که به خوبی در یک جعبه جا می گیرد

5. an extension ladder
نردبان تاشو

6. hold the ladder steady!
نرده را محکم نگهدار!

7. is the ladder secure?
آیا نردبان درست گذاشته شده است ؟

8. an extension ladder
نردبان کشویی

9. the creaky old ladder wobbled
نردبان کهنه و غژغژی لمبر می خورد.

10. to lean the ladder against the wall
نردبان را بر دیوار تکیه دادن

11. to set the ladder against the wall
نردبان را بر دیوار قرار دادن

12. ali fell from the ladder
علی از نردبان افتاد.

13. the steps of a ladder
پله های نردبان

14. she climbed up the social ladder
به بالای نردبان اجتماعی صعود کرد.

15. It is annoying when stockings ladder.
[ترجمه ترگمان]این خیلی آزار دهنده است که از نردبان طنابی آویزان است
[ترجمه گوگل]آزار دهنده هنگامی که جوراب نردبان

16. Hand the paintbrush up to Father on the ladder.
[ترجمه ترگمان]قلم مو رو بده به بابا روی نردبان
[ترجمه گوگل]نقاشی را به پدر در نردبان بگذارید

17. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر
[ترجمه گوگل]نردبان را به تدریج نگه دارید و در یک زمان حرکت کنید

18. The ladder is just stood against the wall.
[ترجمه ترگمان] نردبان درست روبروی دیوار ایستاده
[ترجمه گوگل]نردبان فقط در برابر دیوار ایستاده است

19. You can't climb the ladder of success with your hands in the pockets.
[ترجمه رحمانی] شما نمی توانید درحالی که دست هایتان در جیبهایتان است از نردبان موفقیت بالا بروید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید از نردبان موفقیت که در جیب دارید بالا بروید
[ترجمه گوگل]شما با دستان خود در جیب نمی توانید از نردبان موفقیت صعود کنید

This ladder has 20 rungs.

این نردبان 20 پله دارد.


a rope ladder in a ship

نردبان طنابی در کشتی


a ladder of success

نردبان موفقیت


اصطلاحات

an extension ladder

نردبان تاشو


پیشنهاد کاربران

نردبان

نردبان چهار پایه


( مجازی ) وسیله ترقی

مراحل، مراتب

مدارج

some thing to go up

نردبان
A thing with steps that you can carry wich you use to get to high places

نردبان چوبی


نردبان
She fell off the ladder
از نردبون افتاد.

مراتب، مدارج، پلکان، نردبان

a portable set of steps



کلمات دیگر: