1. wave after wave of enemy assault troops
موج های متوالی تکاوران دشمن
2. wave (something) about
(چیزی را) به اطراف تکان دادن،به نوسان درآوردن
3. wave somebody along (or on, aside, away etc. )
با حرکت دست کسی را فراتر راندن (به جلو یا کنار یا دورتر راندن یا راهنمایی کردن)
4. a wave of anger
موجی از خشم
5. a wave surges
موج فراریز می کند.
6. partial wave
پاره موج
7. plane wave
موج صفحه ای
8. the wave hunched up and threw itself on the shore
موج برآمده شد و خود را بر ساحل افکند.
9. to wave farewell
با علامت دست خداحافظی کردن
10. a big wave of strikes
موج بزرگی از اعتصابات
11. a big wave turned the boat on its side
خیزاب بزرگی قایق را چپه کرد.
12. a heat wave
موج هوای گرم
13. a permanent wave
فر شش ماهه،فر دائم
14. a quartering wave
موج پیش پاشنه خور
15. a tall wave swamped the boat
یک موج بلند قایق را غرق کرد.
16. a new crime wave
موج جدیدی از جنایت
17. a rampant crime wave
موج گسترده ای از جنایت
18. we raked each wave of advancing troops with bullets
ما یک یک موج های سربازان مهاجم را به گلوله بستیم.
19. the crest of a wave
نوک موج،سرخیزاب
20. the ridge of a wave
کوهان موج
21. the summit of a wave
تارک موج
22. he welcomed us with a wave of his hand
با تکان دست به ما خوشامد گفت.
23. A huge wave capsized the yacht.
[ترجمه ترگمان]یک موج عظیم قایق بادبانی را واژگون کرد
[ترجمه گوگل]موج بزرگ موجب فرو ریختن قایق بادبانی شد
24. He raised his hand to wave.
[ترجمه ترگمان]دستش را بالا برد تا تکان بخورد
[ترجمه گوگل]او دستش را به طرف موج بلند کرد
25. The wave swept over the deck.
[ترجمه ترگمان]موج بر عرشه فرود آمد
[ترجمه گوگل]موج بیش از عرشه برداشت
26. The pool has a wave machine .
[ترجمه ترگمان]استخر ماشین موج دارد
[ترجمه گوگل]استخر دارای یک ماشین موج است
27. The wave heaved the boat on land.
[ترجمه ترگمان]موج قایق را به خشکی کشاند
[ترجمه گوگل]این موج قایق را روی زمین فرو برد
28. The government is facing a new wave of opposition in the form of a student strike.
[ترجمه ترگمان]دولت با موج جدیدی از مخالفت در شکل اعتصاب دانشجویی مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت به شکل یک اعتصاب دانشجویی با موج جدید مخالفت مواجه است
29. He greeted Charles with a languid wave of his hand.
[ترجمه ترگمان]با دستی لرزان به شارل سلام کرد
[ترجمه گوگل]او چارلز را با یک موج آرام از دستش چیره شد
30. They announced that a cold wave would come soon.
[ترجمه ترگمان]اعلام کردند که بزودی امواج سردی خواهند آمد
[ترجمه گوگل]آنها اعلام کردند که یک موج سرد به زودی خواهد آمد