1. The number of tourists is tailing off.
[ترجمه ترگمان]تعداد توریست ها محل انباشت است
[ترجمه گوگل]تعداد گردشگران از بین می رود
2. That car has been tailing me for the last 10 minutes.
[ترجمه ترگمان]این ماشین تا ده دقیقه دیگه منو تعقیب می کنه
[ترجمه گوگل]این ماشین برای 10 دقیقه گذشته من را تحمل کرده است
3. The police have been tailing him.
[ترجمه ترگمان]پلیس تعقیبش می کرده
[ترجمه گوگل]پلیس او را دزدیده است
4. The police have been tailing him for several months.
[ترجمه ترگمان]پلیس چندین ماه است که به دنبال او هستند
[ترجمه گوگل]پلیس چندین ماه از او سر در آورد
5. There is traffic tailing back along the motorway for ten miles because of road repairs.
[ترجمه ترگمان]به دلیل تعمیرات جاده ای، پس از بزرگراه به مدت ده مایل، tailing ترافیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]به علت تعمیرات جاده، ترافیکی در کنار بزرگراه وجود دارد
6. Tailing also has an effect on Roy's losses from holding a short futures position when the index rises.
[ترجمه ترگمان]Tailing همچنین دارای تاثیر روی زیان های روی روی متحمل شدن یک موقعیت آتی کوتاه زمانی که شاخص افزایش می یابد، دارد
[ترجمه گوگل]تیلینگ نیز تاثیر مثبتی بر روی ضرر Roy از داشتن موقعیت آتی کوتاه زمانی که شاخص افزایش می یابد
7. That police car has been tailing us for the last 5 miles.
[ترجمه ترگمان]این ماشین پلیس برای ۵ مایل اخیر به دنبال ما بوده است
[ترجمه گوگل]این ماشین پلیس ما را برای 5 مایل گذشته تکان داده است
8. He claims police have been tailing him for several months.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که پلیس چندین ماه است که به دنبال وی بوده است
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که پلیس چندین ماه از او سر در نمی آورد
9. The upside is freedom of action, nobody tailing your kite and dragging you down.
[ترجمه ترگمان]The از ادی حرکت است، کسی که بادبادک تو را تعقیب می کند و تو را به پایین می کشاند
[ترجمه گوگل]صعود این است آزادی عمل، هیچ کس نازک خود را تلنگر و کشیدن شما
10. He has been tailing me.
[ترجمه ترگمان]او مرا تعقیب می کرد
[ترجمه گوگل]او مرا تکان داد
11. Movement: His splitter has good tailing action and sink to it.
[ترجمه ترگمان]جنبش: شکاف دهنده او عمل پسماند خوبی دارد و آن را غرق می کند
[ترجمه گوگل]جنبش تقسیم کننده خود را عمل ضعیف خوب و غرق شدن به آن است
12. If tailing is observed, repeat the injector installation process.
[ترجمه ترگمان]اگر پسماند مشاهده می شود، فرآیند نصب کننده را تکرار کنید
[ترجمه گوگل]اگر تلقیح مشاهده شده است، فرآیند نصب انژکتور را تکرار کنید
13. The police were tailing after the suspect.
[ترجمه ترگمان]پلیس دنبال مظنون بودن
[ترجمه گوگل]پلیس پس از مظنون به دام انداخته شد
14. Gold mine tailing is one of an important pollution sources.
[ترجمه ترگمان]پسماند معدن طلا یکی از منابع مهم آلودگی است
[ترجمه گوگل]معدن طلا معدن یکی از منابع آلودگی مهم است
15. The traffic was tailing back all the way to the city center.
[ترجمه ترگمان]ترافیک در تمام طول راه به مرکز شهر باز می گشت
[ترجمه گوگل]ترافیک به مرکز شهر رسیده است