کلمه جو
صفحه اصلی

jig


معنی : شیرین کاری، جست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزاء کردن
معانی دیگر : ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) جهیدن، ورجه کردن، رقص تند و پرش دار، جیگ، جیگ رقصیدن، (هر دستگاهی که با ورجه وورجه کردن یا تکان های یکه مانند کاری را انجام دهد) جیگ، لرزه میز، غربال لرزشی، لرز افزار، ورجگر (ورجه گر)، (ماهیگیری با قلاب) طعمه ی جهنده، با طعمه ی جهنده ماهی گرفتن، موسیقی جیگ، (دستگاه های برش و خراطی و غیره: الگوی فلزی که حرکت ابزار در بریدن و طرح دار کردن را تعیین می کند) راهنما، الگو، قالب (ماشین کاری)، (خودمانی - دشمنانه) سیاهپوست، کاکا، غلام سیاه

انگلیسی به فارسی

نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، جست و خیز سریع، شیرین کاری، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزا کردن


جیگ، جست و خیز سریع، شیرین کاری، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، جست و خیز کردن، استهزاء کردن، با اهنگ تند رقص کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device used to hold material being cut, tooled, or the like, or to guide a tool.

(2) تعریف: a type of fishing lure, usu. metal, often having feathers or other additions, and moved with a jerking action.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jigs, jigging, jigged
• : تعریف: to secure or work on by using a jig.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to employ a jig, either in working with materials or in fishing.
اسم ( noun )
عبارات: in jig time
(1) تعریف: any of a number of fast, lively dances.

(2) تعریف: music written or played for such a dance.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jigs, jigging, jigged
• : تعریف: to cause to move jerkily.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to do or perform a jig.

(2) تعریف: to move jerkily; bob.

• energetic and lively dance; music accompanying this dance; device which holds and guides a tool (machinery); trolling lure, fishing lure that is pulled through the water; device used to separate ore
dance a jig; move jerkily, hop
a jig is a lively folk dance.
a jig is also a device for holding something steady when it is being machined by a tool such as a drill.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آلت هدایت کننده - جیگ
[زمین شناسی] راهنما، همچنین غربال مکانیکی یا دستی که دریک مخزن آب قرار می گیرد و برای جداکردن کانه از باطله به کار می رود .
[صنعت] بست، بند، جیگ - وسیله ای که توسط آن ابزار کار به سمت موقعیت درستی از قطعه کار هدایت می شود.
[نساجی] ژیگر ( نوعی دستگاه رنگرزی )
[ریاضیات] الگوی کار، الگو، قید، هدایت کننده ی ابزار، گیره، راهنما، راهنمای کار
[معدن] جیگ (جدایش)
[پلیمر] نگهدارنده

مترادف و متضاد

شیرین کاری (اسم)
jig, gag, stunt

جست و خیز سریع (اسم)
jig

نوعی رقص تند (اسم)
jig

اهنگ رقص تند (اسم)
jig

با اهنگ تند رقص کردن (فعل)
jig

جست و خیز کردن (فعل)
lope, skip, gambol, cavort, jig, tumble, rollick

استهزاء کردن (فعل)
flout, mock, scorn, guy, jest, jig, deride, sneer, fleer

جملات نمونه

1. in jig time
(عامیانه) به سرعت،به تندی،در زمان کوتاه

2. the jig is up
(خودمانی) دیگر بس است،بیش از این اجازه نمی دهم،تا اینجا بس !،ممه را لولو برد!

3. You didn't just jig about by yourself, I mean you danced properly.
[ترجمه ترگمان]منظورم این نبود که تو فقط خودت رو گول نزدی، منظورم این بود که تو درست و حسابی رقصیدی
[ترجمه گوگل]شما فقط خودتان را درگیر نکردید، منظورم این است که شما به طور صحیح رقصیدید

4. The tire was whipped off and changed in jig time.
[ترجمه ترگمان]در این موقع لاستیک پنچر شد و تغییر کرد
[ترجمه گوگل]تایر در زمان جیگ شلاق زده شد و تغییر کرد

5. A reel is in four-four time, and a jig is in six-eight time.
[ترجمه ترگمان]یک چرخ در چهار و چهار ساعت است، و یک jig در شش تا هشت ساعت است
[ترجمه گوگل]رول چهار تا چهار بار است و یک شات داگ در شش هشت بار است

6. She danced an Irish jig.
[ترجمه ترگمان]رقص ایرلندی را شروع کرد
[ترجمه گوگل]او یک جیگ ایرلندی را رقصید

7. If you build your jig slightly larger than your posts it will slide up and down more easily.
[ترجمه ترگمان]اگر you را کمی بزرگ تر از your بسازید، به راحتی بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]اگر شما کوچکتر از پست های خودتان می کنید، آن را به آسانی اسلاید کنید

8. Jig, reel, and hornpipe were all I could come up with.
[ترجمه ترگمان]رقص، رقص و رقص رقص، تنها چیزی بود که می توانستم با آن بیایم
[ترجمه گوگل]جیگ، رول و هورنپای همه چیزهایی بودند که من می توانستم بکنم

9. You keep a straight course, let him jig around you.
[ترجمه ترگمان]، تو یه مسیر مستقیم رو پیش خودت نگه داری بذار اون دور و بر تو باشه
[ترجمه گوگل]شما یک مسیر درست را نگه دارید، بگذارید او را در اطراف شما بچرخانید

10. This jig allows wooden T-square blades to be made or reconditioned, using a conventional plane.
[ترجمه ترگمان]این کار با استفاده از یک صفحه معمولی به تیغه های چوبی T - مربعی اجازه داده می شود که ساخته شوند
[ترجمه گوگل]این جیگ اجازه می دهد تا تیغه T-Square چوبی را با استفاده از یک هواپیما معمولی ساخته یا اصلاح کند

11. A girl his age was dancing a jig to the music.
[ترجمه ترگمان]دختری به سن و سال او رقصیدن را شروع کرده بود
[ترجمه گوگل]یک دختر در سن خود یک موسیقی جادویی را رقصید

12. For this I use a fairly simple jig and accurate setting of the saw.
[ترجمه ترگمان]برای این منظور من از یک چیدمان کاملا ساده و تنظیمات دقیق of استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]برای این که من از یک پیچ و تاب ساده و دقیق از اره استفاده می کنم

13. Under the table his feet jig on their soles.
[ترجمه ترگمان]زیر میز، پاهایش روی پاشنه پا قرار داشت
[ترجمه گوگل]زیر میز پاهای خود را بر روی پاهایشان می گذارند

14. Steel column is fixed to special jig, slipping below the installation position by chain block and lifting by pulley block and windlass.
[ترجمه ترگمان]ستون فولادی به جیگ مخصوص ثابت شده است که پایین تر از موقعیت نصب توسط بلوک زنجیری و lifting قرقره قرقره و قرقره چرخ قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ستون های فولادی به ججسو ویژه متصل می شوند، در زیر موقعیت نصب توسط بلوک های زنجیره ای و لغزش در کنار بلوک های قطب و بالابر قرار می گیرند

She jigged the baby up and down on her knee.

او کودک را روی زانو بالا و پایین می‌پراند.


He jigged on his feet.

روی پاهایش ورجه‌وورجه می‌کرد.


اصطلاحات

in jig time

(عامیانه) به سرعت، به تندی، در زمان کوتاه


the jig is up

(عامیانه) دیگر بس است، بیش از این اجازه نمی‌دهم، تا اینجا بس!/ ممه را لولو برد!



کلمات دیگر: