کلمه جو
صفحه اصلی

imbedded

انگلیسی به فارسی

جاذب، در درون کار کردن، نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن، جا دادن


انگلیسی به انگلیسی

• inserted, set firmly in place; tightly surrounded, enclosed (also embedded)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گیردار

جملات نمونه

1. Dellinger Web A fabric web imbedded into the midsole, which acts like a trampoline.
[ترجمه ترگمان]وب سایت dellinger، به داخل the، که همانند یک ترامپولین عمل می کند، قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]Web Dellinger یک وب سایت پارچه ای که در داخل بالشتک قرار گرفته است، عمل می کند که مانند یک استخر است

2. Would I have instead to till a box with plaster of Paris and imbed the bones, and her teeth as well?
[ترجمه ترگمان]آیا به جای آن بودم که یک تابوت با گچ پاریس و imbed و دندان هایش را از هم باز کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهم به جای آن یک جعبه را با گچ پاریس ببندم و استخوان ها و دندان هایم را نیز وارد کنم؟

3. Its seamless curve swept across the canyon and imbedded itself in each side, a gigantic but somehow graceful intrusion.
[ترجمه ترگمان]خمیدگی سنگی آن در میان دره و در هر سو از هم جدا شده بود اما نوعی ورود زیبا و خوشایند به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]منحنی بدون درز آن در سراسر کانیون و در هر طرف، نفوذ غول پیکر، اما به طرز وحشیانه ای جابجا شده است

4. The experience at Aswan has many imbedded lessons which could aid planners of new projects.
[ترجمه ترگمان]تجربه در اسوان درس های زیادی دارد که می تواند به برنامه ریزان پروژه های جدید کمک کند
[ترجمه گوگل]تجربه در آسوان دارای بسیاری از درس های مبهم است که می تواند به برنامه ریزان پروژه های جدید کمک کند

5. Thus the multiple functions imbedded in The Story of Doctor Dolittle are worth studying, which is also helpful to the teaching of this book and the creating of other children's literary works.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عملکردهای چندگانه در داستان دکتر Dolittle ارزش مطالعه دارد، که به آموزش این کتاب و ایجاد آثار ادبی دیگر نیز کمک می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، توابع متعددی که در داستان دکتر دولیتل تعبیه شده، ارزش مطالعه دارند، که همچنین برای آموزش این کتاب و ایجاد آثار ادبی دیگر کودکان مفید است

6. PL is usually imbedded is a translator writing system.
[ترجمه ترگمان]PL معمولا یک مترجم ماشینی است
[ترجمه گوگل]PL معمولا جاذب است یک سیستم نوشتن مترجم

7. Wood, nails and other foreign materials were imbedded in the licorice.
[ترجمه ترگمان]چوب، میخ و سایر مواد خارجی در شیرین بیان داده شد
[ترجمه گوگل]چوب، ناخن و دیگر مواد خارجی در شیرینی پزی وارد شده است

8. Backfire: The imbedded psionic effect targets the user instead of its intended target.
[ترجمه ترگمان]Backfire: اثر psionic به جای هدف مورد نظر، کاربر را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]Backfire: اثر psionic جاسازی شده کاربر را به جای هدف مورد نظر هدف قرار می دهد

9. Controls how many cells are imbedded in the medium used by the Billow noise type.
[ترجمه ترگمان]کنترل این که چگونه بسیاری از سلول ها در محیط کشت شده توسط گروه نویز Billow استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]کنترل تعداد سلول ها را در محیطی که توسط نوع سر و صدای Billow استفاده می شود، کنترل می کند

10. There are moments in life that are indelibly imbedded in your mind.
[ترجمه ترگمان]لحظاتی در زندگی وجود دارد که در ذهن شما به کلی از هم جدا شده است
[ترجمه گوگل]لحظات زندگی وجود دارد که در ذهن شما قابل تعویض نیستند

11. The chips imbedded in book and chair have only the smartness of ants.
[ترجمه ترگمان]چیپ هایی که در کتاب و صندلی به کار برده می شوند، فقط اندازه مورچه را دارند
[ترجمه گوگل]تراشه های موجود در کتاب و صندلی فقط هوشمندانه ترین مورچه ها هستند

12. Each cell possesses a nucleus imbedded in protoplasm.
[ترجمه ترگمان]هر سلول، یک هسته در protoplasm دارد
[ترجمه گوگل]هر سلول دارای هسته ای است که در پروتوپلاسم قرار دارد

13. The strength and weakness of these two tpyes of thinking are deeply imbedded in the temporality and spatiality of historical facts.
[ترجمه ترگمان]قدرت و ضعف این دو نوع تفکر عمیق، به طور عمیق در the و spatiality حقایق تاریخی قرار دارد
[ترجمه گوگل]قدرت و ضعف این دو حالت تفکر عمیقا به لحاظ زمانی و فضایی واقعیت های تاریخی وابسته است

14. It is improved from CRT 090. The special solid lubricant is imbedded into lozenge oil hole surface.
[ترجمه ترگمان]آن از CRT ۰۹۰ بهبود می یابد The جامد ویژه در سطح بشکه نفت خام قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]از CRT 090 بهبود یافته است روان کننده جامد مخصوص به سطح سوراخ روغن چسبنده است

15. Weak convergence of Markov jump processes is characterized by the convergence of their imbedded chains.
[ترجمه ترگمان]هم گرایی ضعیف فرآیندهای پرش مارکوف با هم گرایی زنجیره های imbedded مشخص می شود
[ترجمه گوگل]همگرایی ضعیف از فرآیندهای پرش مارکوف با همگرایی زنجیره های جفت شده آنها مشخص می شود

پیشنهاد کاربران

نهفته، جاساز شده، فرو رفته


کلمات دیگر: