کلمه جو
صفحه اصلی

tangential


مماسی، هم سودی، ظلی، سایانی، کج رو، بیراهه گیر، سوی گرا

انگلیسی به فارسی

مماسی،ظلی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: tangentially (adv.)
(1) تعریف: of, similar to, or positioned or moving in the direction of a tangent.

(2) تعریف: barely connected to or touching a subject.

- The scheduling of lunch periods may be tangential to our discussion of gymnasium use, but there is an issue that needs to be considered.
[ترجمه فرزاد] برنامه ریزی برای زمانبندی ناهار ممکن است غیرمرتبط با بحث ما در مورد سالن های ورزشی باشد اما این نکته ای است که باید در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان] برنامه ریزی دوره های نهار ممکن است با بحث ما در مورد استفاده از سالن ورزش، tangential باشد، اما مساله ای وجود دارد که باید در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل] برنامه ریزی دوره های ناهار ممکن است به بحث ما در مورد استفاده از ژیمناستیک منحصر بفرد باشد، اما مسئله ای است که باید مورد توجه قرار گیرد

(3) تعریف: moving away from a subject when speaking, writing, or the like; digressing; diverging.

• touching at a single point (geometry); irrelevant, divergent
a remark, method, or so on that is tangential has only a slight or indirect connection with something else; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مماسی
[ریاضیات] مماسی

جملات نمونه

1. tangential component
مولفه ی مماسی،همنه سایانی

2. Too much time was spent discussing tangential issues.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی صرف بحث درباره مسایل مماس می شد
[ترجمه گوگل]وقت زیادی صرف بحث در مورد موضوعات مضاعف شد

3. The matter you raise is rather tangential to this discussion.
[ترجمه ترگمان]موضوعی که شما افزایش می دهید نسبتا مماس با این بحث است
[ترجمه گوگل]مسئله ای که شما مطرح می کنید، این است که این بحث را دقیق تلقی کنید

4. When this is augmented by oddly tangential keyboard sounds it's an enjoyable little maelstrom to be caught up in.
[ترجمه ترگمان]این که با صفحه کلید tangential به طرز عجیبی تقویت می شود این یک گرداب کوچک لذت بخش است که قرار است در آن گیر کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که این صفحه توسط صداهای صفحه کلید عجیب و غریب تقویت شده است، یک صدای کمی لذت بخش است که در آن قرار دارد

5. These are male-dominated arenas; women have historically been tangential to them.
[ترجمه ترگمان]اینها حوزه های تحت تسلط مردان هستند؛ زنان از لحاظ تاریخی مماس با آن ها بوده اند
[ترجمه گوگل]این ها عرصه های تحت سلطه مردان است؛ زنان از لحاظ تاریخی به آنها وابسته هستند

6. Helical line (port) is in upstream of tangential port, minimizes the deterioration came from outflow of helical line, and obtains the best support of tangential port airflow.
[ترجمه ترگمان]خط Helical (دهانه)در بالادست درگاه مماسی گفته می شود، و خرابی ناشی از جریان تخلیه خط مارپیچ به حداقل می رسد و بهترین پشتیبانی از جریان هوا مماسی را بدست می آورد
[ترجمه گوگل]خط خطی (بندر) در بالاست از بندر مماس، به حداقل می رساند وخامت ناشی از خروج از خط اسپیلکی، و بهترین پشتیبانی از جریان هوای پورت مماس را دریافت می کند

7. The tangential coefficient for non - sliding oblique collision is introduced.
[ترجمه ترگمان]ضریب مماسی برای برخورد non sliding معرفی می شود
[ترجمه گوگل]ضریب تناوبی برای برخورد غیر لغزش لغزش معرفی شده است

8. They thought the whole thing was a side-show, tangential to the real world of business.
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که همه چیز یک نمایش فرعی، مماس با دنیای واقعی کسب وکار است
[ترجمه گوگل]آنها فکر کردند که همه چیز یک نمایش جانبی است، مماس به دنیای واقعی کسب و کار

9. The tangential velocity distribution in the annular region of a turbo air classifier was investigated by laser doppler velocimeter(LDV).
[ترجمه ترگمان]توزیع سرعت مماسی در منطقه حلقوی طبقه بندی کننده هوا توربو به وسیله velocimeter داپلر لیزری (LDV)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]توزیع سرعت تنگی در منطقه حلقوی یک طبقه بندی هوای توربو با استفاده از روش سنجش لنز داپلر (LDV) مورد بررسی قرار گرفت

10. The effects on flux of tangential flow rate, time, pressure and temperature were investigated.
[ترجمه ترگمان]اثرات روی شار نرخ جریان مماسی، زمان، فشار و دما مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثرات روی جریان جریان منحنی، زمان، فشار و دمای مورد بررسی قرار گرفت

11. Multiple, tangential fluoroscopic views should be obtained to avoid penetration of the articular cartilage.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های چندگانه، چندگانه باید برای اجتناب از نفوذ غضروف articular به دست آیند
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از نفوذ غضروف مفصلی، بایستی دیدگاه های فلورسکوپی چندگانه و مضر را بدست آوریم

12. Radial and tangential liquid permeability of Masson pine timber were measured respectively.
[ترجمه ترگمان]Radial و تراوایی مایع مماسی به ترتیب اندازه گیری شدند
[ترجمه گوگل]به ترتیب، نفوذ پذیری مایع شعاعی و مضاعف چوب کاج ماسون اندازه گیری شد

13. Through analyzing tangential strain of three areas, it found out that neutral layer of strain move entad, but the displacement is not equal in each radial section.
[ترجمه ترگمان]از طریق تحلیل کرنش مماسی سه ناحیه، مشخص شد که لایه خنثی در هر مقطع شعاعی حرکت می کند، اما جابجایی در هر بخش شعاعی برابر نمی باشد
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل تنش منحنی سه ناحیه، متوجه شد که لایه ی خنثی از حرکت فشار، اما جابه جایی در هر بخش شعاعی برابر نیست

14. Lines which are everywhere tangential to the direction of flow of electric current are called streamlines.
[ترجمه ترگمان]خطوط که در همه جا مماس با جهت جریان جریان الکتریکی هستند خطوط جریان نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]خطوطی که در همه جا مجهز به جهت جریان جریان الکتریکی هستند، ساده ترین نامها هستند

tangential component

مؤلفه‌ی مماسی


پیشنهاد کاربران

غیرمستقیم؛ فرعی؛حاشیه ای

مماس

موضوع غیر اصلی و حاشیه ای

حاشیه ای


کلمات دیگر: