کلمه جو
صفحه اصلی

safety


معنی : سلامت، امنیت، ایمنی، بی خطری، محفوظیت
معانی دیگر : ایمن داشت، تامین، امن و امان، صحت و سلامت، صحیح و سالم بودن، پاسداشت، پایندان، بی خطر(ی)، (تفنگ و دینامیت و نارنجک و غیره) ضامن (safety lock و safety catch هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

سلامت، امنیت، ایمنی، بی‌خطری


جای امن


(تفنگ) ضامن


(در روابط جنسی) کاپوت


ایمنی، امنیت، سلامت، بی خطری، محفوظیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: safeties
(1) تعریف: the condition of being safe from danger.
متضاد: danger, jeopardy, risk
مشابه: protection, refuge, security

(2) تعریف: a locking mechanism, as on a gun, to prevent accidental harm or injury.

(3) تعریف: a play in football in which the offensive team is downed behind its own goalline, thus giving two points to the opposing team.

(4) تعریف: (slang) a condom.
مشابه: safe

• security, freedom from danger; quality of not causing injury or loss; lock that prevents accidental firing of a gun; any security device; (football) tackle of an offensive player in his own end zone (scores 2 points for defense); condom (slang)
safety is the state of being safe from harm or danger.
if you are concerned about the safety of something, you are concerned that it might be harmful or dangerous.
safety features are intended to make something less dangerous.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ایمنی - اطمینان - بی خطری
[برق و الکترونیک] ایمنی، اطمینان، امنیت
[صنایع غذایی] ایمنی، سلامت، امنیت، محفوظیت
[فوتبال] ایمنی
[مهندسی گاز] ایمن، سلامت
[بهداشت] بی خطر ی - ایمنی
[صنعت] ایمنی
[نساجی] اطمینان - ایمنی - امنیت - بی خطر
[ریاضیات] اطمینان، بی خطر، ایمنی، رضایت بخش
[معدن] ایمنی (عمومی)
[آمار] ایمنی

مترادف و متضاد

سلامت (اسم)
peace, security, health, safety

امنیت (اسم)
security, safety

ایمنی (اسم)
security, safety

بی خطری (اسم)
safety

محفوظیت (اسم)
safety

protection from harm


Synonyms: assurance, asylum, cover, defense, freedom, immunity, impregnability, inviolability, invulnerability, refuge, safeness, sanctuary, security, shelter


Antonyms: danger, exposure, jeopardy, vulnerability


جملات نمونه

1. safety devices to ensure workers against accidents
وسایل ایمنی برای حفظ کارگران در مقابل حوادث

2. safety measures
اقدامات احتیاطی

3. safety razor
تیغ خودتراش

4. road safety
ایمنی در راه ها،(اتومبیلرانی با) رعایت احتیاط

5. the only safety against theft is vigilance
یگانه ایمنی در مقابل سرقت هشیاری است.

6. there is safety in numbers
نفرات فراوان امنیت می آورد،تعداد زیاد موجب اطمینان خاطر است.

7. personal and spiritual safety
ایمنی جسمی و روحی

8. an expert in traffic safety
کارشناس ایمنی ترافیک

9. fearful for the country's safety
نگران امنیت کشور

10. automobile accessories such as spotlights and safety locks
ابزار اضافی اتومبیل مانند نورافکن و قفل های ایمنی

11. the pilot is responsible for the safety of the passengers
خلبان مسئول سلامت جان مسافران است.

12. the police does not guarantee the city's safety
پلیس امنیت شهر را تضمین نمی کند.

13. she swam to the other side of the river in safety
صحیح و سالم به آن سوی رودخانه شنا کرد.

14. He drummed road safety into them before letting them out on their bicycles.
[ترجمه ب گنج جو] قبل اینکه بتونن از دوچرخه هاشون پیاده بشن گارد ریل ها رو بهشون کوبید.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که آن ها را روی bicycles بگذارند به آن ها حمله کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه آنها را بر روی دوچرخه خود بیاندازد، ایمنی جاده را به آنها متصل کرد

15. New safety regulations have been brought in.
[ترجمه ترگمان]مقررات ایمنی جدیدی وارد بازار شده است
[ترجمه گوگل]مقررات ایمنی جدید وارد شده است

16. Don't worry about him. He is in safety.
[ترجمه ترگمان]نگران اون نباش او در امان است
[ترجمه گوگل]نگران نباشید در مورد او او در ایمنی است

17. The company was publicly rebuked for having neglected safety procedures.
[ترجمه ترگمان]این شرکت علنا به خاطر اینکه رویه های ایمنی را نادیده گرفته بودند مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این شرکت به علت عدم رعایت اصول ایمنی مجازات شد

18. He was kept in custody for his own safety.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر امنیت خودش در بازداشت نگه داشته شد
[ترجمه گوگل]او برای امنیت خود نگه داشته شد

19. Though mine safety has much improved, miners' families still fear the worst.
[ترجمه ترگمان]اگرچه امنیت من بهبود یافته است، اما خانواده های معدنچیان هنوز از بدترین وضعیت می ترسند
[ترجمه گوگل]اگرچه ایمنی ماین بسیار بهبود یافته است، خانواده های معدنچیان هنوز هم از بدترین بدبختی می ترسند

20. The management's decision to ignore the safety warnings demonstrated a remarkable lapse of judgment.
[ترجمه ترگمان]تصمیم مدیریتی مبنی بر نادیده گرفتن هشدارهای ایمنی، یک لغزش قابل توجه از قضاوت را نشان داد
[ترجمه گوگل]تصمیم مدیریتی برای نادیده گرفتن هشدارهای ایمنی، چشم انداز قابل توجهی از قضاوت را نشان داد

Safety first.

امنیت برترین نعمت‌هاست.


She swam to the other side of the river in safety.

صحیح و سالم به آن سوی رودخانه شنا کرد.


an expert in traffic safety

کارشناس ایمنی ترافیک


The police does not guarantee the city's safety.

پلیس امنیت شهر را تضمین نمی‌کند.


پیشنهاد کاربران

مصونیت

معنای "گاو صندوق" هم داره!

بی خطر امنیت ایمنی
the state of not being dangerous

فواید

ایمن بودن

ایمنی، بی خطر

ناحیه بی خطر، منطقه امن

امنیتی

premier safety match
کبریت بی خطر ممتاز
اینو سر کبریت ها نوشته😅


کلمات دیگر: