کلمه جو
صفحه اصلی

calcify


معنی : تکلیس شدن، اهکی یا سنگی کردن، اهکی شدن
معانی دیگر : آهکی شدن یا کردن، به صورت توده ای از کلسیم سخت در آمدن (در بافت ها یا اندام های بدن)، متحجر شدن، سخت شدن

انگلیسی به فارسی

آهکی شدن یا کردن، به‌صورت توده‌ای از کلسیم سخت در آمدن (در بافت‌ها یا اندام‌های بدن)، متحجر شدن، سخت شدن


کلسیفید، اهکی یا سنگی کردن، تکلیس شدن، اهکی شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: calcifies, calcifying, calcified
(1) تعریف: in physiology, to make or become bony or hard by the deposit of calcium salts.

(2) تعریف: to make or become inflexible, as an opinion.

• make calcareous; make rigid, make inflexible

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آهکی شدن

مترادف و متضاد

تکلیس شدن (فعل)
calcify

اهکی یا سنگی کردن (فعل)
calcify

اهکی شدن (فعل)
calcify

جملات نمونه

1.
آهکی شدن

2. The rock calcified over the centuries.
[ترجمه ترگمان]سنگ سفت شده در طول قرن ها
[ترجمه گوگل]سنگ در طول قرن ها کلسیفید شده است

3. The periwinkle scours it, spits the calcified bits away.
[ترجمه ترگمان]گل periwinkle آن را باز می کند و تکه های آهکی را بیرون تف می کند
[ترجمه گوگل]برف پاک کن آن را می کشد، بیت های کلسفید را دور می زند

4. Lithotripsy of a densely calcified gall bladder stone has been described in a case report.
[ترجمه ترگمان]lithotripsy از سنگ مثانه متراکم در یک گزارش موردی توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل]لیت تریپسی از یک سنگ مثانه کلاسیفید شده، در یک مورد گزارش شده است

5. Objective:To evaluate the value of multifarious calcify by Molybdenum Photography in the diagnosis of breast disease.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی ارزش of با استفاده از استیل مولیبدن در تشخیص بیماری پستان
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش کلسیم متخلخل با عوارض مولیبدن در تشخیص بیماری پستان

6. The expression outside bone is parenchyma calcify .
[ترجمه ترگمان]بیان بیرون، بافت اصلی بافت اصلی است
[ترجمه گوگل]بیان خارج از استخوان پارکینما کلسیفیه است

7. The exterior calcify kitchen of liver (be still kitchen changed calcium to forget) what meaning be?
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه بیرونی بیرونی کبد (هنوز هم آشپزخانه را تغییر می دهد تا فراموش کند)چه معنایی دارد؟
[ترجمه گوگل]آشپزخانه بیرون کلاسیفای کبد (هنوز آشپزخانه کلسیم را تغییر داده است تا فراموش شود) چه معنایی دارد؟

8. They tend to calcify progressively during the first two decades, so that by age 20 virtually 100% are hyperdense.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند به طور تدریجی در طول دو دهه اول رشد کنند، به طوری که تا ۲۰ سالگی تقریبا ۱۰۰ % hyperdense هستند
[ترجمه گوگل]آنها در طول دو دهه اول به طور پیوسته کالسیفین می شوند، به طوری که تا 20 سالگی تقریبا 100٪ بیش از حد هستند

9. Prostate calcify, fiber is changed is the scar that after inflammation cicatrizations, prostate happening leaves, be prostate stone is augural.
[ترجمه ترگمان]Prostate calcify، از فیبر تغییر کرده است، جای زخم است که پس از التهاب cicatrizations، برگ های در حال رخ دادن پروستات، پروستات دیده می شود
[ترجمه گوگل]کلسترول پروستات، فیبر تغییر کرده است که اسکار است که پس از cicatrizations التهاب، پروستات اتفاق می افتد برگ، سنگ پروستات سنگفرش است

10. Pith nucleus calcify can appear the symptom with lumbar inflexible activity, sure meeting reduces calcification the symptom that the dimension that vertebra provides causes a nerve root press press.
[ترجمه ترگمان]calcify هسته pith می تواند نشانه فعالیت انعطاف ناپذیر مورد نظر را نشان دهد، که این ملاقات باعث کاهش calcification نشانه این که بعد از این که مهره باعث ایجاد یک فشار عصبی می شود، کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هسته قارچ کلسفی می تواند علامت را با فعالیت انعطاف ناپذیر کمر نشان دهد، ملاقات مطمئنا باعث کم شدن کلسیفیکاسیون علامت می شود که ابعادی که مهره ایجاد می کند، باعث ایجاد فشار عصبی ریشه می شود

11. An aortic valve need not be bicuspid to calcify.
[ترجمه ترگمان]یه دریچه آئورت هم لازم نیست که دندون های دندون های bicuspid باشه
[ترجمه گوگل]یک دریچه آئورت لازم نیست کلسیفیک باشد

12. Old folks can calcify.
[ترجمه ترگمان]مردم قدیم می توانند calcify کنند
[ترجمه گوگل]مردمی قدیمی می توانند کالسیفیک شوند

13. Feature 600 mg of bone-strengthening calcium which is vital during pregnancy, especially during the third trimester when fetal bones begin to calcify.
[ترجمه ترگمان]۶۰۰ میلی گرم کلسیم قوی که در طول دوران بارداری بسیار حیاتی است، به خصوص در طول سه ماهه سوم زمانی که جنین جنین شروع به calcify می کند
[ترجمه گوگل]ویژگی 600 میلی گرم از کلسیم تقویت استخوانی که در دوران بارداری حیاتی است، به خصوص در سه ماهه سوم زمانی که استخوانهای جنین شروع به کلسیفیک می کنند

14. Research suggests the chemical changes can cause corals, shellfish and other organisms to calcify, leaving their protective shells brittle and weak.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهند که تغییرات شیمیایی می توانند باعث ایجاد مرجان ها، صدف و دیگر ارگانیسم ها به calcify شوند و پوسته محافظ خود را شکننده و ضعیف کنند
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که تغییرات شیمیایی می توانند مرجان ها، صدف ها و دیگر ارگانیزم ها را به کلسیفیک تبدیل کنند، پوسته های محافظتی شکننده و ضعیف را به وجود می آورند

15. My plan is to look for the signs that I'm starting to calcify.
[ترجمه ترگمان]برنامه من این است که به دنبال نشانه هایی باشم که از calcify شروع می کنم
[ترجمه گوگل]طرح من این است که به دنبال علائمی که من شروع به کلسیفیک کنم

Part of the medicine injected in me calcified and years later had to be removed surgically.

بخشی از دارویی که به من ترزیق شده بود، سخت و آهکی شد و سالها بعد با عمل جراحی آن را در آوردند.



کلمات دیگر: