کلمه جو
صفحه اصلی

joist


معنی : تیر اهن، تیر اهن گذاری
معانی دیگر : (معماری - ساختمان های چوبی هر یک از تخته ها یا تیرهای موازی کف اتاق که تخته های مسطح کف را بر آن می کوبند - هریک از تخته ها یا تیرهای موازی تاق که تخته های سقف را روی آن می کوبند)، تیرسقف، تیر کف اتاق، نصب تیر

انگلیسی به فارسی

تیر اهن، تیر اهن گذاری، نصب تیر


تیراندازی، تیر اهن، تیر اهن گذاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of usu. many small beams placed horizontally from one side of a room or building to the other, to which a ceiling or floorboards are to be attached.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: joists, joisting, joisted
• : تعریف: to supply with or attach to joists.

• beam that supports a floor
put floor beams in place
a joist is a long thick piece of wood, metal, or concrete that is used in buildings or other structures, especially to support a floor or ceiling.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تیرچه - تیرک - پوشتیر - تیرفرعی
[زمین شناسی] تیرچه- تیر کف

مترادف و متضاد

تیر اهن (اسم)
girder, joist

تیر اهن گذاری (اسم)
joist

جملات نمونه

1. Install joist hangers on each vertical line, lining up the bottom of the hanger with the bottom of the ledger.
[ترجمه ترگمان]hangers joist را بر روی هر خط عمودی نصب کنید، که کف حفره را با کف of نصب کنید
[ترجمه گوگل]لباسی برقی را بر روی هر خط عمودی نصب کنید، تا پایین قسمت آویز را با پایین لنگر قرار دهید

2. Any time you interrupt more than one joist, the adjacent joists must be doubled to carry the load.
[ترجمه ترگمان]هر زمانی که بیش از یک joist را قطع می کنید، the مجاور باید دوبرابر شوند تا بار را حمل کنند
[ترجمه گوگل]هر بار که بیش از یک دروازه را قطع کنید، میله های مجاور باید بار را حمل کنند

3. As he turned, his foot slipped off the joist.
[ترجمه ترگمان]همین که برگشت، پایش از تیر آهن تیر خورده بود
[ترجمه گوگل]همانطور که تبدیل شد، پایش از تیر خارج شد

4. The floor joist was cracked and fractured, but no debris was deposited in the basement, as the subflooring remained intact.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق شکسته و شکسته بود، اما هیچ آوار در زیرزمین مانده بود چون the دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]تیرچه کف شکسته و شکست خورده بود، اما در زیرزمین هیچ بقایای از خاک وجود نداشت، زیرا کف زیرین باقی مانده بود

5. The design of cantilever beam, joist and battered column in the upper structure was introduced. The anti-float of deep foundation problem and baseplate and concrete external wall were introduced.
[ترجمه ترگمان]طراحی of cantilever، joist و ستون battered در ساختار بالایی معرفی شد لایه ضد شناور از مشکل اساسی بنیادی و baseplate و دیوار بیرونی بتنی معرفی شدند
[ترجمه گوگل]طراحی ستون تیر، ستون و ستون کمان در ساختار فوقانی طراحی شده است ضد پوسته از مشکل بنیاد عمیق و پایه و دیوار خارجی بتن معرفی شد

6. Based on the force behavior of joist of large-span prestressed space frame system, space finite element analysis of prestressed beam-slab system is carried out by using ANSYS software.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نرم افزار ANSYS، استفاده از نرم افزار ANSYS، تحلیل آلمان محدود فضا و تحلیل آلمان محدود فضای prestressed با استفاده از نرم افزار frame انجام شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس رفتار نیروی برآمدگی سیستم فضای فرسایشی با طول عمر طولانی، تجزیه و تحلیل عناصر محدود فضا از سیستم پیش امده پرتوهای اسلب با استفاده از نرم افزار ANSYS انجام می شود

7. Commencing with one brief joist rack optimizing design issue in the engineering practice, this paper discussed that optimizing design of two bar joist rack structures about pressure bar stabilization.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از یک روش طراحی بهینه برای بهینه سازی مساله طراحی در عمل مهندسی مورد بحث و بررسی قرار گرفت که بهینه سازی طراحی دو بار میله های فولادی را در تثبیت بار فشار مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در این مقاله با در نظر گرفتن یک مسئله طراحی بهینه سازی دندانه دار کمربند کوتاه در عمل مهندسی، این مقاله مورد بحث قرار گرفت که بهینه سازی طراحی سازه های دندانه دار دو نوار در مورد تثبیت بار فشار

8. Adverse condition of concrete in tension and steel joist in compression occurs at inner support regions of continuous composite steel concrete beams.
[ترجمه ترگمان]شرایط نامساعد بتون در کشش و فولاد کربنی در تراکم در مناطق حمایت داخلی تیره ای بتنی فولادی پیوسته رخ می دهد
[ترجمه گوگل]وضعیت نادر بتن در تنش و باله فولاد در فشرده سازی در مناطق حمایت از بتن های ثابت بتن کامپوزیت است

9. A triangular metal bracket used to strengthen a joist.
[ترجمه ترگمان]یک بست فلزی مثلثی برای تقویت a بکار می رود
[ترجمه گوگل]یک براکت فلزی مثلثی برای تقویت یک استوانه استفاده می شود

10. Straight at me where I kneel unbalanced, precariously lodged between joist and board.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نامتعادل و نامتعادل در میان میله های آهن و تخته قرار گرفته بودم، مستقیم به من خیره می شود
[ترجمه گوگل]راست به من جایی که من زانو بی اختیاری، به سختی بین تابلو و هیئت مدیره قرار داده است

11. Yesterday, a police spokesman said the classroom would probably need a joist in the ceiling replacing.
[ترجمه ترگمان]دیروز، یک سخنگوی پلیس گفت که احتمالا این کلاس به a در سقف نیاز دارد
[ترجمه گوگل]دیروز یک سخنگوی پلیس گفت که احتمالا کلاس درس نیاز به جایگزینی در سقف دارد

12. The temporary wall should be solid, with double top and bottom plates and a stud under each joist or rafter.
[ترجمه ترگمان]دیوار موقتی باید محکم و با صفحات بالا و پایین و یک stud زیر هر joist یا rafter باشد
[ترجمه گوگل]دیوار موقت باید جامد باشد، با دو ورق بالا و پایین و یک گل میخک در زیر هر باند یا رفورم

13. Make the cut through the floorboard as near as possible to the middle of a joist.
[ترجمه ترگمان]the را تا جایی که ممکن است در وسط یک joist قرار دهید
[ترجمه گوگل]برش کف تخته را تا حد ممکن نزدیک به وسط یک تیر برش دهید

14. Try to keep them in a fairly straight line along each joist.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید آن ها را در یک خط صاف در کنار یکدیگر نگه دارید
[ترجمه گوگل]سعی کنید آنها را در یک خط نسبتا مستقیم در امتداد هر گره نگه دارید

15. There are very strict codes on removing, drilling or notching load bearing walls and floor joist .
[ترجمه ترگمان]کده ای بسیار شدیدی در حذف، دریل کردن و یا پاره کردن بار بر روی دیوارها و کف زمین وجود دارد
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های بسیار سختی در برداشتن، حفاری یا بریدن دیوارهای تحمل بار و باله کف وجود دارد

پیشنهاد کاربران

joist ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: تیرچه
تعریف: تیری چوبی یا فلزی که از آن برای انتقال مستقیم بار به تیرهای دیگر استفاده شود


کلمات دیگر: