1. an unequal battle
نبرد میان دو نیروی نامتعادل
2. an unequal pattern
طرح نامتقارن
3. two unequal forces
دو نیروی نابرابر
4. he is unequal to this task
او از عهده ی این کار برنمی آید.
5. the surface of the table is unequal
سطح میز صاف نیست.
6. This country still had a deeply oppressive, unequal and divisive political system.
[ترجمه ترگمان]این کشور هنوز یک سیستم سیاسی deeply، نابرابر و divisive داشت
[ترجمه گوگل]این کشور همچنان یک سیستم سیاسی عمیقا سرکوبگر، نابرابر و متضاد داشت
7. The twins are unequal in height.
[ترجمه ترگمان]دوقلوها قد و قواره ندارند
[ترجمه گوگل]دوقلوها در ارتفاع نابرابر هستند
8. Exchange of unequal values makes the poor countries poorer.
[ترجمه ترگمان]مبادله ارزش های نابرابر، کشورهای فقیر را فقیرتر می کند
[ترجمه گوگل]تبادل ارزش های نابرابر، فقرا را فقیرتر می کند
9. She cut two slices of noticeably unequal size.
[ترجمه ترگمان]دو تکه از اندازه نابرابر او را برید
[ترجمه گوگل]او برش دو تکه اندازه قابل توجهی نابرابر برداشت
10. he women have threatened to strike against unequal pay.
[ترجمه ترگمان]اون زن تهدید کرده که در برابر حقوق unequal
[ترجمه گوگل]او زنان را تهدید کرده است که علیه پرداخت نابرابرانه اعتصاب کنند
11. She suddenly felt unequal to the task she had set herself.
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس کرد که نمی تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی به وظایفی که خودش مرتکب شده بود نابرابر بود
12. The rooms upstairs are of unequal size.
[ترجمه ترگمان]اتاق های طبقه بالا به اندازه unequal
[ترجمه گوگل]اتاق طبقه بالا نابرابر است
13. They have a rather unequal relationship.
[ترجمه ترگمان] اونا یه رابطه نسبتا unequal دارن
[ترجمه گوگل]آنها یک رابطه نسبتا نابرابر دارند
14. He felt unequal to the job and wished there were someone he could go to for advice.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که نمی تواند کار را انجام دهد و آرزو می کرد کسی باشد که بتواند به او توصیه کند
[ترجمه گوگل]او احساس شایستگی به شغل داشت و آرزو می کرد که او کسی باشد که بتواند به مشاوره برود
15. I've given up the unequal struggle to keep my house tidy.
[ترجمه ترگمان]من تلاش unequal را از دست داده ام تا خانه خود را مرتب نگه دارم
[ترجمه گوگل]من تلاش نابسامانی را برای نگه داشتن خانه ام انجام داده ام
16. It can become an unequal contest.
[ترجمه ترگمان] این میتونه مسابقه unequal باشه
[ترجمه گوگل]این می تواند تبدیل به یک مسابقه نابرابر شود